باوی سلام

اولین مجله فرهنگی ،اجتماعی شهرستان باوی

باوی سلام

اولین مجله فرهنگی ،اجتماعی شهرستان باوی

تکریم خانواده در سیره اهل بیت (ع)

یکى از دستورهای ارزشمند قرآن و اهل‏بیت(ع) به مسلمانان تکریم والدین است. این مطلب در چهار سوره قرآن به صورت مستقل ـ آن هم بدون فاصله، بعد از مساله مهم توحید ـ آمده است.[1] علاوه براین، در جاهاى مختلف کتاب خدا، در مورد این مهم، تذکراتى داده شده که در مجموع بیانگر اهمیّت فوق العاده تکریم والدین است[2]. پیام این آیات در یک نگاه کلّى این است که هر مسلمانى موظّف است پدر و مادرش را – به ویژه در دوران بیمارى و سالمندى - گرامى بدارد. گفتار کریمانه، گفتگوى نرم و مهرآمیز، سخن خوب و شایسته از جمله اشارات قرآنى در تکریم والدین است.

 سید علی تقی میرحسینی در شماره ی 73 فصلنامه کوثر نوشت: این امر در سیره اهل‏بیت(ع) نیز به خوبى انعکاس یافته است. روایات زیر گویاى اهمیت فوق العاده تکریم والدین در سیره اهل‏بیت‏(ع) است. منصور بن حازم مى‏گوید: از امام صادق‏(ع)پرسیدم: أىّ الأعمال أفضل؛ کدام عمل برتر از همه اعمال است؟

حضرت فرمود: «الصلوة لوقتها و بّرالوالدین والجهاد فى‏سبیل‏اللّه؛ نماز خواندن در وقت خودش و نیکى کردن به پدر و مادر و جهاد در راه خدا».[3]

در روایتی دیگر، فردى درباره حقوق والدین از رسول خدا(ص) سؤال کرد:

حضرت فرمود: «لایسمّیه باسمه و لا یمشى بین یدیه و لا یجلس قبله و لا یستسبّ له[4]؛ پدر را به نامش نخواند و جلو او راه نرود و پیش از او ننشیند و زمینه ناسزاگوایى دیگران را براى او فراهم نکند».

علاوه براین، از منظر اهل‏بیت‏(ع) حفظ حرمت و رعایت «حقوق والدین غیر مؤمن»[5] و «والدین از دنیا رفته»[6] نیز مورد توجه قرار گرفته است. اشارات تاریخى زیر براى تثبیت بیشتر مطلب ارائه گردیده است:

1. جوانى در حال احتضار بود. او نمى‏توانست شهادتین را بر زبان جارى کند. رسول خدا(ص) متوجه مشکل آن جوان شد. مادرش را طلبید و رضایتش را گرفت. آن گاه جوان توانست شهادتین را بگوید. پیامبر(ص) خطاب به او دستور داد تا چنین دعا کند: «یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر اقبل منّى الیسیر واعف عنّى الکثیر إنّک أنت الغفور الرّحیم». آن جوان این دعا را فراگرفت و زیر لب زمزمه کرد و خداوند گناهانش را بخشید[7].

2. جریان هم‌غذا نشدن امام سجاد(ع)با مادر بزرگوارش نمونه‏اى دیگر از تکریم والدین از منظر اهل‏بیت‏(ع) است. آن حضرت تمایلى نداشت تا با مادرش در یک ظرف غذا بخورد. شخصى پرسید: شما که بهترین مردم در نیکى و احسانید، چرا با مادرتان غذا نمى‏خورید؟ امام فرمود: دوست ندارم دستم بر غذایى سبقت بگیرد که مادرم آن را اراده کرده است.[8]

3. زنی نزد پیامبر(ص) آمد. حضرت از دیدن او بسیار خوشحال شد و عبایش را زیر پاى او انداخت و در حالى که تبسّم بر لب داشت، با او به گفتگو پرداخت. بعد از آنکه آن زن مجلس پیامبر را ترک کرد، برادر آن زن[9] به حضور حضرت مشرّف شد؛ ولى رسول خدا(ص) بسان خواهرش با او برخورد نکرد. به حضرت گفتند: چرا همان رفتار را با برادر نداشتى؟ فرمود: احترام بیشتر من به خواهر به این دلیل بود که او بیش از برادرش به پدرش نیکى مى‏کرد.[10]

 

ب. تکریم همسر‏

اهل‏بیت‏ (ع) با همسران و خانواده خود نیز رفتار کریمانه داشتند. رفتارهایی که هم بیانگر کرامت انسانى زنان - به طور عموم - است و هم گویاى کرامت همسر، خانه و خانواده. کلام نورانى زیر بیانگر اهمیت همسردارى از منظر اهل‏بیت‏(ع) است. رسول خدا(ص) فرمود: «خَیرُکم، خیرُکم لِنِسائِهِ و انا خیرُکم لِنِسائى[11]؛ بهترین شما، بهترین شما (و خوش‌رفتارترین شما) با زنانش است و من بهترین شما با زنانم هستم». و نیز در جاى دیگر فرمود: ««خَیرُکم، خیرُکم لأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیرُکم لأَهْلَی‏[12]؛ بهترین شما، بهترین شما با خانواده است و من بهترین شما با خانواده هستم».

همچنین در مورد تکریم همسر از رسول خدا(ص) نقل شده است: «وَ مَنِ اتَّخَذَ زَوجَةً فَلْیکرِمْهَا[13]؛ هرکس همسرى برگزید، باید وى را تکریم کند».

 

1. مشورت با همسران‏

آن ملکوتیان خاک‏نشین با خشوع و خضوع تمام گاه و بیگاه آستین همّت بالا مى‏زدند و متواضعانه و بى‏ادعا در کارهاى خانه به همسرانشان کمک مى‏کردند. نمونه زیر همیارى رسول خدا(ص) با خانواده‏اش را به تصویر مى‏کشد:

«رسول خدا(ص) در کارهاى خانه به خانواده کمک مى‏کرد، گوشت مى‏برید و متواضعانه کنار سفره غذا مى‏نشست. انگشتان خود را مى‏لیسید. هرگز آروغ نمى‏زد. خود از گوسفندانش شیر مى‏دوشید. لباس و کفش خود را وصله مى‏زد و کارهاى شخصى خود را انجام مى‏داد. خانه را جارو مى‏زد. شتر را مى‏بست و علف مى‏داد. موقع آرد کردن و خمیر گرفتن، به خادم کمک مى‏کرد. خودش وسایل مورد نیاز را از بازار مى‏خرید و تا منزل حمل مى‏کرد. وسیله طهارت و وضویش را شبانه با دست خود آماده مى‏کرد. با فقرا و نیازمندان مى‏نشست و با بیچارگان هم‌غذا مى‏شد و با دست خود به آنها غذا مى‏خوراند».[14]

نیز از امام حسین‏(ع)نقل شده که فرمود: از پدرم در مورد برنامه زندگی رسول خدا(ص) سؤال کردم. فرمود:

 

«کانَ دُخُولُهُ لِنَفْسِهِ مَأذُوناً لَهُ فى‏ذلک فاذا آوى إلى منزلِهِ جَزَّأَ دُخُولَهُ ثلاثة أجزاء: جُزءٍ لِلّه، و جُزءٍ لأهْلِه و جُزءٍ لِنَفْسِه...[15] ؛ به منزل رفتنش در اختیار خودش بود. اوقاتش را در منزل به سه قسمت تقسیم مى‏کرد: قسمتى را براى عبادت خدا، قسمتى دیگر را براى اهل‏بیت و افراد منزل و بخش سوم را به خود اختصاص مى‏داد...».

 

از دیگر مسائل که در شیرین ساختن زندگى، بسیار مؤثر است و انجام آن، بیانگر حفظ کرامت انسانى زنان است، مشورت کردن با آنهاست. بدیهى است که در زندگى خانوادگى و اجتماعى اتفاقات بسیاری مى‏افتد که انسان به تنهایى قادر نیست از عهده آن برآید. و پس شایسته است در چنین مواردى زنان و مردان به کمک یکدیگر بشتابند. یکی از راه‌های همکارى و مساعدت، مشورت و نظرخواهى است. بنابراین بهتر است که انسان در مسائل خانوادگى با زنان و همسران مشورت کند و از آنها نظر بخواهد. مشورت کردن با زنان – به ویژه در مسائل ازدواج - در فرهنگ و سیره اهل‏بیت‏(ع) بسیار تأکید شده است. از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «البکر تستأمر والشیب تشاور قیل یا رسول اللّه ان البکر تستحى. قال: سکوتها رضاها[16]؛ با دوشیزگان و بانوان، در مورد ازدواجشان مشورت کنید؛ پرسیدند: یا رسول اللّه! دوشیزگان حیا مى‏کنند. فرمود: سکوت آنان علامت رضایت آنهاست».

 

2. آراستگى‏براى همسران‏

یکى از وظایف همسران، آراستن خود براى یکدیگر است. در غیر این صورت انسان به افراد اجنبى متمایل مى‏شود و تمایل و دل‏سپردن به اجانب، موجب سقوط در دامن گناهان، و گناهان مقدمه نابودى و ضایع شدن کرامت انسان است. به نمونه زیر توجه کنید:

«حسن بن جهم مى‏گوید: امام کاظم‏(ع)را دیدم که محاسنش را رنگ کرده بود و بسیار آراسته به نظر مى‏رسید. پرسیدم: فدایت شوم! چرا محاسنت را رنگ کرده‏اى؟ فرمود: آرى، آراستگى و آمادگى مرد، موجب حفظ عفّت زن مى‏شود. همانا برخى از زن‏ها به علت اینکه شوهرانشان به نظافت و آرایش بى‏اعتنا هستند، از مرز عفّت خارج مى‏گردند».

سپس آن حضرت افزود: آیا دوست دارى که همسرت را آن گونه (ژولیده) بنگرى که او تو را آن گونه بنگرد؟

گفتم: خیر. فرمود: زن نیز دوست ندارد مردش را آن گونه (کثیف و نامرتّب) بنگرد؛ زیرا که: مِن أخلاقِ الأنبیاء التَّنَظُّفُ وَ التَّطَیّبُ وَ حَلْقُ الشَّعر».[17]

 

3. به سفر بردن همسران‏

از دیگر جلوه‏هاى تکریم زنان، همسفر شدن رسول خدا و پیشوایان دین با همسرانشان است. آن بزرگواران براى حفظ حرمت و تکریم انسانى همسرانشان، آنها را در شرایط خاص به سفر مى‏بردند. در حین سفر نیز زنان مورد تکریم اهل‏بیت(ع) قرار می‌گرفتند. رفتارهاى عادلانه میان آنها و به همه آنها به اندازه بها دادن و... بیانگر کرامت انسانى آنهاست. رسول خدا(ص) گاه برخى از همسرانش را در برخى سفرها با خود مى‏برد. بدین منظور، برای آنکه کدورتى در بین آنان به وجود نیاید، قرعه مى‏زدند. روایتى به این مضمون از عایشه نقل شده است: «کان رسول الله إذا أراده سفراً أقرع بین نسائه فایتهنّ خرج سهمُها خرج بها...[18]؛ هرگاه رسول خدا اراده سفر مى‏کرد، میان همسرانش قرعه مى‏انداخت و نام هرکس بیرون مى‏آمد، او را به همراهش مى‏برد».

 

حقوق همسر

همسر از منظر قرآن[19] و اهل‏بیت(ع) داراى حقوقى است. در نگاه کلّى، برخى از حقوق زن بر مرد را مى‏توان چنین دسته بندى‏کرد:

 

الف) حقوق مالى

یکى از وظایف شوهر، تأمین زندگى همسرش در حد متعارف جامعه است. این مطلب در یکى از سخنان امام صادق‏(ع) چنین جلوه یافته است: «عِیالُ الرَّجُلِ أُسَرَاؤُهُ فَمَنْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیهِ نِعْمَةً فَلْیوَسِّعْ عَلَى أُسَرَائِهِ فَإِنْ لَمْ یفْعَلْ أَوْشَک أَنْ تَزُولَ تِلْک النِّعْمَةُ؛[20] همسر و خانواده اسیرانى در دست مرد هستند. پس کسى که خدا به او نعمتى داده، به اسیران خود وسعت دهد. اگر این کار را نکند، خداوند نعمت را از او مى‏گیرد».

از امام رضا(ع)نیز روایت شده که فرمود: «ینبغى للرّجل أن یوسّع على عیاله لئلاّ یتمنّوا موته[21]؛ شایسته است که انسان بر خانواده خویش در زندگى وسعت دهد تا آرزوى مرگ او (مرد) را نکنند».

این نکته تاریخى مى‏تواند بیانگر اهمیت تأمین معاش و توسعه زندگى زن و اهل‏خانه باشد و پرواضح است که تأمین مسکن و محل زندگى زن نیز زیر مجموعه حقوق مالى زن است.

 

ب) حقوق زنا شویى

آن گاه که صیغه عقد بین زن و مرد خوانده شد، نسبت به یکدیگر داراى حق و حقوقى مى‏شوند. یکى از این حقوق، مسائل مربوط به زناشویى است. بر زن و مردی که همسر یکدیگرند، واجب است که این حقوق را برآورده سازند و خود را مدیون دیگرى قرار ندهند. کلام نورانى زیر که از امام سجاد(ع)نقل شده، به بخشى از این حقوق اشاره دارد:

«و أما حق الزّوجةُ فإن تعلم أنّ‏اللّه عزّوجلّ جعلها لک سکناً و أنساً فتعلم أن ذلک نعمة من‏اللّه علیک فتکرمها و ترفق بها و إن کان حقک علیها أوجب[22]؛ حق زن آن است که بدانی خداوند همسر را مایه آرامش و انس قرار داده و نیز بدانی که همسر نعمت الهى بر تو است. پس او را گرامى بدار و با او مهربانى کن؛ اگرچه حق تو نیز بر او لازم است».

و نیز حسن بن زیات بصرى مى‏گوید: با دوستم بر امام باقر(ع)وارد شدیم. حضرت در اتاق تزیین شده نشسته بود و بالاپوشى گل‏دار و نقش‌دار بر تن داشت. محاسن خود را اصلاح کرده و به چشمان خود سرمه کشیده بود. سؤال‌هایمان را پرسیدیم. در هنگام وداع فرمود: اى حسن! فردا تو و دوستت نزدم بیایید. فرداى آن روز نیز به محضر امام رسیدیم. این‏بار حضرت در اتاقى نشسته بود که جز حصیر، فرشى نداشت. پیراهن خشنى پوشیده بود. رو به دوستم کرده، فرمود: «برادر بصرى! دیروز بر من وارد شدى و من در اتاق همسرم بودم. دیروز نوبت او و اتاق، اتاق او، وسایل اتاق هم براى او بود. او خود را برایم آراسته بود و من نیز باید همانند او، خود را براى او می‌آراستم. به دلت چیزى نسبت به من نگذرد!»

حسن بن زیات مى‏افزاید: دوستم گفت: فدایت گردم! به خدا سوگند بر دلم چیزى گذشت، اما اکنون خدا آن را از میان برد و دانستم حق در همان است که گفتى[23].

 

ج) مهریه همسر

از دیگر جلوه‏هاى حقوق مالى زن، پرداخت مهریه اواست. این حق را خداوند بر ذمّه مرد نهاده است

کسانى که این نکته مهم حقوقى را سبک بشمارند و به اداى آن بى‏توجهى کنند، مورد نکوهش اهل‏بیت‏(ع) قرار گرفته‏اند. حدیث زیباى زیر، گویاى همین حقیقت است:

«عن أبى‏عبداللّه‏(ع)قال: من أمهر مهراً ثم لاینوى قضائه کان بمنزلة السارق[24]؛ کسى که مهریه‏اى براى زنش قرار دهد و آن گاه نخواهد آن را بپردازد، به منزله دزد است».

 

پی‌نوشت‌ها

1 . بقره/83؛ نساء/36؛ انعام/151؛ اسراء/23.

2 . لقمان/14 و 15؛ بقره/180 و 215؛ احقاق/16؛ ابراهیم/41؛ اسراء/25 و...

3 . اصول کافى، ج 2، ص 158.

4 . همان، ص 158.

5 . امام باقر(ع): ثلاث لم یجعل اللّه عزّوجلّ لأحد فیهنّ رخصة أداء الأمانة إلى البرّ و الفاجر والوفاء بالعهد للبّر والفاجر و برّ الوالدین برّین کانا أو فاجرین؛ سه چیز است که خداوند عزّوجل براى هیچ فردى اجازه ترک آن را نداده است: ادای امانت به صاحب آن، خواه نیکوکار باشد خواه بدکار، وفاى به عهد و پیمان چه با نیکوکار باشد و چه با بدکار و نیکى به والدین، خواه نیکوکار باشند و خواه بدکار؛ (اصول کافى، ج 2، ص 162؛ التهذیب، ج 6، ص 350؛ بحارالانوار، ج 71، ص 56).

6 . رسول خدا(ص): سیدالأبرار یوم القیامة رجل برّ والدیه بعد موتهما؛ سرور نیکان در روز قیامت کسى است که پس از مرگ پدر و مادرش به آنها نیکى کند؛ (بحارالانوار، ج 71، ص 86).

7 . شیخ طوسى، امالى، ص 65.

8 . الخصال، ج 2، ص 517؛ بحارالانوار، ج 46، ص 61؛ وسائل الشیعه، ج 9، ص 397.

9 . این دو نفر خواهر و برادر رضاعى پیامبر(ص) بودند.

10 . بحارالانوار، ج 16، ص 281، ح 126.

11 . من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 443، ح 4538؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص 171، ح 25340.

12 . من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 555؛ وسائل‏الشیعه، ج 20، ص 171، ح 25337؛ مکارم الاخلاق، ص 216.

13 . دعائم الاسلام، ج 2، ص 158؛ الجعفریات، ص157؛ مستدرک الوسائل، ج 14، ص 249، ح16617-2.

14 . مناقب، ج 1، ص 145؛ بحارالانوار، ج 16، ص 226.

15 . شیخ صدوق، معانى الاخبار، ج 1، ص 81؛ بحارالانوار، ج 16، ص 148؛ عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 315؛مکارم الاخلاق، ص 13.

16 . احمد بن حنبل، مسند، ج 2، ص 229.

17 . اصول کافى، ج 5، ص 567؛ وسائل الشیعه، ج7، ص 446.

شایان ذکر آنکه از امام باقر(ع) نیز روایتى در این باب نقل شده که در ذیل عنوان «حقوق زناشویى» خواهد آمد.

18 . بحارالانوار، ج 20، ص 309؛ القصص، جزائرى، ص10.

19 . ر.ک: نساء / 7؛ بقره / 231؛ احزاب / 49 و...

20 . من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 556 و ج 4، ص402؛ امالى صدوق، ص442؛ کشف الغمه، ج2، ص207؛ بحارالانوار، ج 75، ص 208؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص 171. (در ضمن برخى منابع «انَّ عیالُ المرء» آمده است).

21 . اصول کافى، ج 4، ص 11؛ وسائل الشیعه، ج21، ص 541، ح 27810.

22 . من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 621؛ بحارالانوار، ج 71، ص4.

23 . اصول کافى، ج 6، ص 448، ح 13؛ وسائل الشیعه، ج 5، ص 32، ح 5817.

24 . ناصول کافى، ج 5، ص 383؛ وسائل الشیعه، ج 21، ص 266، ح 27055. 

مرجع:/فصلنامه کوثر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد