باوی سلام

اولین مجله فرهنگی ،اجتماعی شهرستان باوی

باوی سلام

اولین مجله فرهنگی ،اجتماعی شهرستان باوی

عربخانه

عربخانه (جمع بندی ، شغل ، مهاجرت ، مذهب و نتیجه گیری)

چنانچه اشاره شد اولین بار در دوره قاجاریه است که با نام عربخانه برخورد می کنیم اما بدون تردید در آنزمان عربخانه محدوده بسیار وسیعی را شامل میشده بگونه ای که جنوب خراسان (قاینات) را بنام عربخانه عنوان می کرده اند.

این نکته بیانگر این مطلب استکه گستردگی و کثرت طوایف و قبایل مختلف عرب در جنوب خراسان بحدی بوده است که گاه بجای قاینات نام عربخانه بکار گرفته می شده و آنرا همردیف با قاینات بشمار می آوردند... 

از چند منطقه میتوان نام برد که اعراب برای سکونت قبایل مهاجر خود برگزیدند. یکی در جنوب قاین ، حومه بیرجند(عربخانه)‌ و دیگری شمال و شمال شرقی قاین، خذری (دشت بیاض) و اطراف بزن آباد زیرکوه. درحومه بیرجند قبیله خزیمه و بستگان حازم سکونت داشتند که تاکنون نیز ادامه یافته و تیره‌هایی از آنان منشعب گردیده و مصدر امور سیاسی نظامی بوده اند. در دشت بیاض قبیله ثقفی‌ها زندگی می کردند که تا زمان طاهریان و قدری بعد از آن نام و یادشان در تاریخ دیده می شود.

اما همچنانکه خراسان بزرگ بر اثر گذشت زمان محدود شد، عربخانه نیز بتدریج محدود و محدودتر شد تا اینکه امروزه به منطقه جغرافیایی محدودی اطلاق می گردد. فرهنگ جغرافیایی ایران عربخانه را یکی از دهستانهای بخش درمیان شهرستان بیرجند برشمرده که از طرف شمال شرقی به دهستان مؤمن آباد، ازغرب به دهستان قیس آباد و از شمال به دهستان گل فریز محدود میشود. موقعیت این دهستان را جلگه و کوهستانی، هوای آنرا معتدل،‌ محصول عمده آنرا غلات و سبزیجات، مذهب مردم آنرا شیعه و سنی و زبان آنها را عربی و فارسی عنوان می کند. همین منبع اضافه می کند که دهستان مزبور از(۹۱)آبادی بزرگ و کوچک تشکیل و مجموع نفوس آن (۱۰۵۹۸) نفر می باشد و روستاهای مهم آنرا دهک با(۵۰۳)نفر، سهل آباد با (۳۸۲)نفر و مختاران با(۷۳۶)نفر جمعیت عنوان می کند.

اما بر اساس تقسیمات جدید کشوری اکنون عربخانه یکی از دهستانهای بخش شوسف شهرستان نهبندان می باشد که در حدود (۲۸۱۱) کیلومتر مربع وسعت دارد.

این دهستان از شمال و شمال غربی به شهرستان بیرجند، از جنوب به دهستان میغان و از شرق به دهستان شوسف محدود می شود. طبق سرشماری عمومی سال ۱۳۷۵ این دهستان از (۱۰۹)آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و جمعیت آن حدود (۷۱۵۶) نفر برآورد شده است.

شغل

شغل عمده مردم این منطقه کشاورزی و دامداری است. برخی نیز بخصوص زنان به کار قالیبافی اشتغال داردند. اما شرایط اقلیمی و کمی نزولات آسمانی باعث شده که مردم این منطقه از شرایط اقتصادی مناسبی برخوردار نباشند از طرفی روند رو به رشد جمعیت موجب شده که دیگر کشاورزی و دامداری این منطقه نتواند جوابگوی نیازهای مردم باشد، لذا اکثر مردان برای کسب درآمد بیشتر راهی شهرهای مختلف شدند. مشاهده جلوه‌های زندگی شهر نشینی و رفاه نسبی که در شهرها با آن برخورد می کردند، باعث شد که برخی از آنان زن و فرزندان خویش را نیز با خود همراه سازند. همین امر روند مهاجرت آنان را بسوی شهرها بخصوص در سنوات اخیر سرعت بیشتری بخشیده است .

مهاجرت

مشکلات محیط طبیعی جنوب خراسان و کمبودی که در زمینه آب و خاک از دیرباز در این ناحیه رخ می نموده است زندگی کوچ نشینی، مهاجرت و حرکت به دنبال یافتن مراتع تازه تر و زندگی بهتر را ایجاب می نموده است. با این وجود، محیط نسبتا دست نخورده ای که کمتر از شمال خراسان دستخوش حملات اقوام بیگانه بوده است و نیز عدم وجود راههای ارتباطی عمده در جنوب خراسان موجب شده است که بافت اجتماعی نیز کمتر دستخوش تغییر شود. لذا زندگی اجتماعی بخشی از ساکنان این ناحیه و همچنین اعرابی که در این نواحی سکونت گزیده اند بر مبنای عشیره و خانواده پا برجا مانده است .

اما چنانچه اشاره شد در روزگاران اخیر بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سیل مهاجرت اعراب این منطقه بسوی شهرها جریان شدیدتری یافته است که البته علت آن وضعیت نامناسب اقتصادی مردم و همچنین وضعیت طبیعی منطقه است. عدم وجود زمینهای مناسب برای کشاورزی و دامداری و وقوع خشکسالی‌های متوالی از عللی است که زمینه را برای مهاجرت مساعدتر نموده است .

بهر حال بسیاری از خانواده‌ها برای همیشه موطن خویش را رها کرده و به شهرهایی چون مشهد ،‌ تهران ،‌ کرمان، زاهدان و سایر شهرهای ایران رفته اند. بخش قابل توجهی از این مهاجرین در شهرهای مختلف کشور به مشاغل اداری و فرهنگی و عده ای هم به کارهای فنی و خدماتی پرداخته اند.

درباره توزیع جغرافیایی این مهاجرین باید گفت، اگر چه در تمامی نقاط ایران پراکنده اند. لیکن در بعضی از موارد میتوان محله‌های خاصی را در شهرهای مختلف عنوان کرد که مهاجرین به نحو مشخصی درآن محله‌ها تجمع یافته اند. مانند :

 محله‌های خاوران (هاشم آباد و شهرک کاروان) تهران .

محله‌های مهرآباد، گلشور، مصلی (پایین خیابان) و سیدی مشهد.

محله‌های موسی بن جعفر ، سجاد شهر و کارگران بیرجند

محله‌های مختلف شهر کرمان و ..

مذهب

مردم این منطقه شیعی مذهب و دوستدار اهل بیت و ائمه اطهار علیهم السلام می باشند. وجود زیارتگاههای متعددی چون مزار «سید الحسین»، مزار «سید علی» و چندین زیارتگاه دیگر که از دیر باز مورد توجه مردم این منطقه بوده اند، مؤید این مطلب است. اما نکته قابل توجه وجود اعراب اهل تسنن در نزدیکی منطقه عربخانه است که از لحاظ زبان و گویش شباهتهای بسیاری بین آنها وجود دارد. «کلنل ییت» در سفرنامه خود درباره اعراب اهل تسنن چنین می نویسد: در «ماخونیک» به جلگه ای وارد شدیم که بزبان محلی به آن سنی خانه می گفتند این جلگه همگی اهل تسنن بودند. در تعدادی کلبه حقیر، تعدادی خانوار عرب که پوستی تیره داشتند زندگی می کردند. اینان مردمی فقیر بودند. بنظر میرسید که از نظر خصوصیات نژادی و فرهنگ، این مردم اصالت خود را حفظ کرده و در طول زمان تحت تأثیر محیط اطراف خود قرار نگرفته باشند. علت این امر نیز تا حدود زیادی نزدیکی به مرز افغانستان بود بدین ترتیب ایرانیان به آنان دسترسی نداشته و نمی توانستند در امور آنان دخالت و اعمال نفوذ کنند و آنان را وادار سازند تا از مذهب خود دست برداشته و به مذهب تشیع ایمان آورند. «طبس مسینا» مرکز ناحیه سنی خانه در وسط دشت همواری بنا شده بود. این دهکده تقریبا صد وپنجاه خانوار را دربر می گرفت. از ظاهر قلعه طبس معلوم بود که در روزگار خود از بناهای بسیار مستحکم و از مواضع دفاعی قابل ملاحظه یی برخوردار بوده است. 

بهر حال بنظر میرسد که اعراب اهل تسنن از نواحی مرزی افغانستان که قبلا جزئی از خراسان بزرگ بشمار میرفت بسمت قهستان کوچ کرده باشند وجود اعراب فراوان در افغانستان که اکثریت آنها اهل تسنن می باشند نیز می تواند مؤید این گفتار باشد. اما با وجود این مدرک مستندی دال بر کوچ آنها از افغانستان وجود ندارد.

نظرات مختلف و نفی ارتباط عربهای عربخانه با عربهای خوزستان

درباره تاریخ سکونت اعراب این ناحیه نظرات و دیدگاههای مختلفی وجود دارد چنانچه برخی تاریخ سکونت آنها را به زمان نادرشاه نسبت می دهند. فرهنگ جغرافیایی ایران که توسط دایره جغرافیایی ستاد ارتش انتشار یافته است اعراب عربخانه را از طوایف خوزستان عنوان می کند و می نویسد: ساکنین دهستان عربخانه از طوایف اعراب خوزستان بوده که در زمان نادرشاه افشار به این محل کوچانده شده اند.

بر همین اساس مرحوم دهخدا نیز اعراب این منطقه را اعراب نادری دانسته است .

همچنین مؤلف محترم بهارستان نیز به نقل از مقاله «میرزا غلامعلیخان محمودی» اعراب عربخانه بیرجند را بزمان نادرشاه افشار نسبت داده و می نویسد: در دوره نادرشاه بعلت نامعلومی چندین خانواده از اعراب خوزستان به کوهستان جنوبی قاینات کوچانیده شده و اکنون هم آن بلوک بنام عربخانه موسوم است. و هنوز زبان خود را حفظ کرده و کمابیش بزبان عربی صحبت می کنند.

البته کوچاندن اعراب خوزستان و بنادر جنوبی ایران به خراسان به دستور نادرشاه افشار به اثبات رسیده اما علت این کوچ بر خلاف آنچه در بهارستان ذکر شده روشن ومعلوم بوده است . آنچنانکه از کتب تاریخی مربوط به دوره نادرشاه برمی آید بدنبال سرکشی و شورش عده ای از سران اعراب بنادر جنوبی وخوزستان بخصوص «شیخ احمد مدنی» وهمکاری آنان با شورشیان عده کثیری از اعراب به خراسان انتقال داده شدند. چنانچه جهانگشای نادری و نادرنامه به این کوچ و انتقال اعراب به خراسان اشاره دارند اما از محل اسکان اعراب مذکور ذکری به میان نیاورده اند.

اما مؤلف کتاب عالم آرای نادری محل اسکان آنها را نیز به صراحت بیان داشته است و می گوید: حسب الامر نادرشاه چنان شد که سکان آن قلعجات (بنادر جنوبی ایران) را کوچ داده ، روانه شیراز نمایند که ایشان را برده در محال خراسان در قلعه ماروچاق مرغاب(بالا مرغاب) سکنی دهند. نظر به این فرمان جمعی را تعیین فرمود که خانوارهای مذکوره را کوچ داده روانه خراسان نمایند. بعد از طی منازل عرض راه ، آورده در قلعه ماروچاق کنار رود مرغاب سکنی دادند.

بنابراین به چند دلیل نمی توان پذیرفت که اعراب جنوب خراسان (عربخانه) از طوایف اعراب خوزستان و بنادر جنوبی ایران باشند. چنانچه عدم تصریح کتابهایی چون جهانگشای نادری و نادرنامه به محل اسکان این مهاجرین و ازطرفی تصریح کتاب عالم آرای نادری به سکنی دادن آنان در بالامرغاب (مروالرود سابق) نیز مؤید این مطلب است.

بهر صورت یکی از دلایل رد این مدعا (اعراب نادری) وجود و سکونت اعراب در این نواحی قبل از زمان نادرشاه می باشد. چه آنکه در اواخر عهد صفویه نام و حضور اعراب جنوب خراسان خصوصا خاندان خزیمه در تاریخ ثبت شده است. چنانکه مؤلف احیاء الملوک به این نکته اشاره دارد.

هم چنین پیوستن اسماعیل خان خزیمه سر سلسله خاندان خزیمه به سپاه نادر بعنوان یکی از سرکردگان سپاه وی قبل از کوچ یاد شده و نیز کمک اعراب زنگویی(شیبانی) به سپاه نادر که در کویر لوت دچار بی آبی شده بودند و نجات آنان از هلاکت آنچنانکه در افواه جاری است- از دلایل دیگر بر وجود اعراب در این مناطق قبل از این کوچ می باشد.

چنانکه یادآور شدیم کثرت قبایل و طوایف عرب در جنوب خراسان بحدی بود که در دوره قاجاریه جنوب خراسان به عربخانه معروف شده بود بنابراین کوچ چندین خانوار از اعراب خوزستان نمی توانسته در مدت نسبتا کمی چنان محدوده وسیعی را دربرگیرد که از آن بنام عربخانه تعبیر شود. همین امر دلیل دیگری بر وجود اعراب از زمانهای بسیار دور در این نواحی می باشد.

همچنین وجود تفاوتهای عمده بین لهجه و گویش منطقه مزبور با گویش اعراب خوزستان نیز از دیگر دلایلی است که مساله عدم ارتباط اعراب جنوب خراسان را با اعراب خوزستان تقویت می کند. بنابراین بر خلاف برخی که اعراب عربخانه را اعراب نادری دانسته اند. باید قدمت اعراب جنوب خراسان را حداقل به سال (۱۵۰ه.ق) یعنی آمدن سپاه حازم بن خزیمه به خراسان و حتی قبل از آن یعنی مهاجرتهای گسترده اعراب در سال (۵۱ و۶۴ه.ق) دانست.

منبع: عرب نت


نظرات 2 + ارسال نظر
سعید حمید سه‌شنبه 2 شهریور 1395 ساعت 10:07

اهلا گواکم الله یا شباب

شهروند یکشنبه 24 فروردین 1393 ساعت 21:23

مطالب ارائه شده ارزش تاریخی اسلامی ندارد و بیشتر حس ناسیونالیستی را تقویت می کند . آثار علمی، ، تاریخی اسلامی را جهت استفاده و بالا بردن آگاهی منتشر نمایید . دانشمندان اسلامی در ایران خدمات زیادی به ایرانیان ارائه دادند و با احداث مکانهای علمی و مذهبی از جمله مساجد نسبت به انتشار آثار اسلامی اقدامات بسیاری را انجام دادند .

سلام علیکم
1.اگر خوب مقاله را مطالعه کرده باشید حتما متوجه شدید که ما یا نویسنده در هیچ جا اشاره نکرده که این مقاله ارزش تاریخی اسلامی دارد و لازم نیست که هر مقاله فقط از نظر تاریخی اسلامی ارزش گذاری شود.یک مقاله ممکن است علمی، پژوهشی،پزشکی وغیره باشد که ممکن است ربطی به اسلام و تاریخ نداشته باشد.الحمدلله تعداد نویسندگان "باوی سلام" زیاد هستند و هر نویسنده ای بر اساس علاقه ی خودش می نویسد.در صورت تمایل شما هم می توانید در باوی سلام آثار علمی، تاریخی اسلامی جهت بالا بردن آگاهی منتشر کنید.
2.درباره ناسیونالیسم مطالعه بیشتری کنید.افرادی به مانند شما را خوب می شناسم. منظور شما قوم گرایی است نه ناسیونالیسم. من قوم گرا نیستم، قوم گرای ناسیونالیست امثال شما هستید که فقط فارس ها را می بینید. من ایرانی هستم که قائل به زندگی مشترک با رعایت حقوق و احترام به تمام قومیت های ایران هستم.
3. هدف من از انتشار دوباره این مقاله بالا بردن آگاهی خوانندگان "باوی سلام" و علاقه مندان از زندگی اقوام مختلف به خصوص عرب ها در جای جای ایران است و لاغیر
با تشکر سعید سعیدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد