باوی سلام به نقل از روزنامه رسالت:/دوره دبستان (مقطع ابتدایی)
مرحله ای است که در بسیاری از کشورها به نوعی پایه و اساس آموزش و تربیت به حساب می آید و به عبارتی مهمترین مقطع تحصیلی است، اما سیر تحولات دوره پیش دبستانی و دبستان در کشور ما بویژه در سالهای اخیر به گونه ای است که به هیچ وجه کم و کیف و فرجام آن مشخص نیست. در این سالها سیر شتابزده تغییرات در مقطع ابتدایی برای آینده سازان جامعه پیامدهایی داشته که نمی توان از آنها به سادگی گذشت.
به عنوان مثال در سال های اخیر بیشتر مربیان پیش دبستانی و آموزگاران دبستان بدون توجه به رشته تحصیلی و دارا بودن تخصص های لازم، به صورت شرکتی یا غیر شرکتی به استخدام آموزش و پرورش درآمده و شماری هم در نوبت استخدام قرار گرفته اند. البته به جز تعداد کمی از این مربیان که الحق شرایط استخدام را دارا بودند، این اقدام باعث تضییع حقوق مربیان دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد مرتبط شده است و نوآموزان هم به دلیل عدم ارتباط رشته تحصیلی مربیان جذب شده، نتوانسته اند آن چنان که باید از حضور آنان بهره ببرند. باید تدابیری اندیشیده شود تا در آینده از این گونه اشتباهات اجتناب گردد.
منابع آموزشی کم محتوا:
منابع آموزشی این دوره باید علاوه بر ایجاد انگیزه های لازم و تقویت علاقه به ارزش های دینی، مفاهیمی چون هویت ملی، رفتارهای مطلوب فردی و اجتماعی وهدف های مربوط به تغذیه صحیح، خودیاری، آشنایی با طبیعت مواد، رشد زبان، تفکر و آماد گی برای یادگیری را نیز در نوآموزان تحکیم کند.
در مورد مکان آموزشی دوره پیش دبستانی نیز باید یادآور شویم که تا قبل از تشکیل پایه ششم ابتدایی، کلاس های
پیش دبستانی معمولاً در ضمیمه مدارس ابتدایی یا شیفت مخالف تشکیل می شد. اما با اضافه شدن پایه ششم، آموزشگاه های مقطع ابتدایی با کمبود فضا روبه رو شدند و از طرف دیگر مدارس راهنمایی به علت عدم ورود دانش آموزان پایه پنجم به مقطع راهنمایی با فضای اضافی مواجه گردیدند و پیامدهای اقتصادی این تغییرات، سبب تعطیل شدن مراکز پیش دبستانی شد که این مسئله بیکاری شماری از مربیان پیش دبستانی را نیز در پی داشت.
در باره استاندارد میز و نیمکت های مدارس نیز یکی از کارشناسان با سابقه آموزش و پرورش چنین می گوید: حضور نوآموزان در کلاس های دانش آموزان مقاطع راهنمایی و متوسطه و استفاده از میز و نیمکت آنها باعث ایجاد مشکلات جسمی و حرکتی و... زیادی برای نوآموزان
می شود. و باز به تعبیر او مسائل پیش گفته در حکم ضایع شدن حقوق دانش آموزان و نوآموزان به شمار می آیند.
اشکالات موجود در کتابهای درسی:
تأسف بارتر اینکه در کتاب جدید فارسی پایه اول دبستان به جای آموزش الفبا به صورت گام به گام که علی الاصول باید سهولت فراگیری مد نظر باشد، دانش آموزان با عبارتها و کلماتی روبه رو
می شوند که تنها یک یا دو حرف آن را خوانده اند! همچنین در کتاب ریاضی پایه دوم ابتدایی قاعده آموزش یعنی اصل آموزش از ساده به سخت، کاملاً برعکس اجرا شده است؛ بخش های اول این کتاب سخت و قسمت های پایانی آن ساده است!
اجرای طرح تحول باید با برنامه باشد:
اجرای طرح تحول به مدت شش سال که هر سال یک پایه تحصیلی حذف شود، امری بی سابقه بوده و پیامدهای زیانباری خواهد داشت، همان طور که حذف دوره پیش دانشگاهی در مقطع شش ساله، باعث به وجود آمدن شمار قابل توجهی دبیر مازاد در مقاطع راهنمایی و متوسطه شد و دوره ابتدایی را با کمبود نیرو روبه رو کرد که این خود، گواهی بر فقدان برنامه ریزی درست و دست یازیدن به اقدامات غیرکارشناسی و غیر اصولی است. افزودن یک پایه یعنی کلاس ششم به دوره ابتدایی باعث تراکم
دانش آموزان و کمبود معلم و فضای آموزشی در این مقطع شده است. از سوی دیگر گنجاندن گروه سنی 6 تا 11 سال در یک مقطع آموزشی از لحاظ رفتارهای اجتماعی و بازی های گروهی نیز موجب ضایع شدن حقوق کودکان در پایه های پایین تر شده است.اگر چه در پی انتقادات جدی دست اندرکاران و دلسوزان در رسانه های مختلف، تغییراتی در طرح 3-3-6 ایجاد شد و هم اکنون حد اقل شعار 3-3-3-3 مطرح است که ممکن است تا حدودی قابل قبول باشد، هر چند فضا و امکانات لازم برای اجرای آن فراهم نیست و اجرای طرح جدید هم مشکلات خود را خواهد داشت.
نکته دیگر اینکه محتوای کتاب ششم
بویژه ریاضیات بر اساس استعداد دانش آموزان با بهره هوشی بالا تهیه شده است، در حالی که باید استعدادهای حد اقل، متوسط و بالا هم در نظر گرفته می شد. طرح یک نوبته کردن مدارس در صورتی که استانداردهای تراکم کلاسی رعایت شود، خوب است اما در عمل شاهدیم که بالا بردن تعداد دانش آموزان یک کلاس گاهی تا 40 نفر، کارآیی را پایین می آورد. نباید از نظر دور داشت؛ در کشورهایی که طرح یک نوبته کردن مدارس اجرا شده، ابتدا زیرساخت های آن را فراهم کرده اند. به هر حال باید بپذیریم که انتقادها و پیشنهادهای سازنده موجب رشد و پیشرفت یک دستگاه اجرایی مثل آموزش و پرورش می شود. تجربه نشان داده است که انتقادهای سازنده، در زمان مطرح شدن مورد توجه قرار نگرفته، اما با گذشت زمان، مشخص شده که باید در زمان خود مورد توجه واقع می شد تا اثرات آن را شاهد می بودیم. حرف آخر اینکه شایسته است در آموزش و پرورش به مبانی کارشناسی بیشتر از گذشته توجه شود تا آزمون و خطاها به حد اقل ممکن برسد. چرا که این دستگاه اجرایی حساس با روند آزمون و خطاهای پی در پی، می تواند عواقب جبران ناپذیری برای نسل آینده داشته باشد.