باوی سلام

اولین مجله فرهنگی ،اجتماعی شهرستان باوی

باوی سلام

اولین مجله فرهنگی ،اجتماعی شهرستان باوی

کارون را زاینده رود نکنیم! (حسین میرنژاد)

مدتی است از طریق رسانه های خبری و تحلیلی مختلف تصمیم مسوولان در ارتباط با طرح انتقال آب از سرچشمه رودخانه کارون به زاینده رود اصفهان را دنبال می کنم.

ابتدا گمانم این بود، وقتی مدیران و تصمیم گیران اجرای این طرح، از واکنش مردم خوزستان به ویژه اهالی محترم اهواز- که با تشکیل نمادین زنجیره انسانی خود در عرض رودخانه کارون ناخشنودی شان را از اجرای این تصمیم عملا نشان دادند- مسوولان هم خواسته مردم منطقه را مورد توجه قرار خواهند داد و احتمالا ضمن بازنگری به گزینه های موجود، راه کار دیگری را جست و جو خواهند کرد.

اما در ادامه و با پیگیری اخبار دریافتم بحث آن قدر جدی است که نمایندگان محترم مجلس استان های خوزستان و اصفهان به ترتیب به عنوان مخالفان و موافقان این طرح در حال رایزنی و چانه زنی در راهروهای مجلس و تشکیل نشست های مختلف با دیگر مسوولان از جمله مدیران بلند پایه اجرایی کشور هستند.  

موقع را مناسب یافتم تا به سهم خودم و به عنوان یک شهروند خوزستانی ابهام هایی که در ذهنم است با دست اندرکاران، طراحان و همین طور موافقان محترم اجرای این طرح در همین یادداشت به طور مستقیم در میان بگذارم؛ تا به این ترتیب اگر احیانا نگرانی مان از ایجاد کمبود آب ناشی از برداشت و انتقال آب کارون  به زاینده رود اساسا بی مورد است با شفاف شدن بیش تر موضوع دیدگاه مان همسو و متناسب با دیدگاه متولیان اجرای این طرح تغییر یابد.

در این مورد علاقه مندم از مسوولان محترم آب سراسری یا منطقه ای بپرسم: موضوع برداشت بی رویه آب از زاینده رود و انتقال به کاشان، یزد و مناطق کویری کشور و همچنین برداشت و مصرف آن توسط مراکز صنعتی- که در حاشیه این رودخانه قرار دارد-اساسا در خشک شدن زاینده رود موثر می دانند یا خیر؟

دیگر این که عامل خشک شدن زاینده رود فقط به کمی بارش باران و خشک سالی مربوط می شود و اساسا به انتقال آب به خارج از اصفهان و برداشت بی رویه توسط مراکز صنعتی اصفهان بی ارتباط است؟

هرچند کارشناس منابع طبیعی یا آب نیستم اما تا آن جا که تحقیق کردم، مجموع عوامل از جمله کمی بارش باران، انتقال آب به مناطق خارج از اصفهان و توسعه و گسترش شهر توام با افزایش مصارف کشاورزی و صنعتی، از عوامل خشک شدن زاینده رود است. به این ترتیب علت را تنها نباید در کمی بارش نزول های آسمانی و رحمت الهی جستجو کرد.

همه می دانیم قرن ها است آب زاینده رود همواره جاری بوده و هرچند سال یک بار به لحاظ شرایط جوی کشور از جمله اصفهان هم مثل دیگر مناطق ایران از معضل خشک سالی یا نیمه خشک سالی در امان نبوده است؛ اما با وجود این، زاینده رود در برابر بارش اندک باران بی رمق و ناتوان از پا نیفتاده و علی رغم خشک سالی کم یا زیاد، همواره یاری رسان مردم و کشتزارهای آن دیار حداقل تا سال بعد بوده است.

در چنین شرایطی هر چند سطح آب آن پایین تر از حد معمول رفته اما به یاد ندارم همانند چند سال گذشته ناتوان و دردمند به کما رفته باشد!

نتیجه این که اگر قهر طبیعت با زاینده رود فقط عامل خشکیدن آن بود اساسا دیگر زاینده رودی باقی نمی ماند که نگران اش باشیم. از این رو به نظر می رسد عامل خشک سالی آن فقط بخشی از علت است.

این نکته با اهمیت را هم کم و بیش خوب می دانیم طبق تحقیق معتبر علمی انجام شده، کشور ایران از جمله کشورهایی است که از لحاظ موقعیت اقلیمی و جغرافیایی در کمر بند خشک و نیمه خشک کره زمین قراردارد.

به همین علت در تقسیم بندی کشورهای جهان، در دسته کشورهای کم آب به حساب می آید به طوری که طبق تحقیق ها و محاسبه های انجام شده در مراکز معتبر تحقیقاتی داخل و خارج از کشور، میزان بارش باران در کشور ما تقریبا کم تر از یک سوم میزان بارش در کشورهای پر آب جهان برآورد شده است.

اما، همان طوری که اشاره شد در مقام یک شهروند خوزستانی اخلاقا و با کسب اجازه از همه مسوولان به خود حق می دهم در این باره به میزان مسوولیت یک شهروند نظرهایم را هرچند انتقادی باشد با ادای احترام به همه مسوولان از جمله مسوولان آب سراسری و منطقه ای، صادقانه و با خلوص نیت بیان کنم.

به نظر این جانب، اگر آن زمانی که طرح انتقال آب به کاشان و استان یزد و مناطق کویری کشور یا تاسیس مراکز صنعتی کوچک و بزرگ در بالا دست رود خانه زاینده رود مطرح شد، مسوولان و دست اندرکاران موافق با اجرای این طرح به عواقب و تبعات زیان بار آنی و آتی طرح مورد نظر عمیقا توجه می کردند، یا در محاسب و ارزیابی شان در خصوص برداشت متناسب آب از رودخانه زاینده رود، تمامی احتمال های خشک شدن زاینده رود از جمله خشک سالی احتمالی در آینده را هم به عنوان یک عامل محتمل لحاظ می کردند، سرنوشت زاینده رود این گونه رقم نمی خورد و نتیجه این که، شاید طرحی که لطمه به زاینده رود می رساند احتمالا از پایه به مرحله اجرا در نمی آمد  و پرونده این قبیل طرح ها در قالب طرح های ناقص و مشکل دار به فراموش خانه بایگانی راکد سپرده می شد ودر نهایت به دنبال راه کار دیگر می رفتند.

اصولا نمی دانم مسوولان و کارشناسانی که مدافع این طرح بودند و باعث شدند که اجرایی شود در زمان اجرا چه توجیه و استدلالی داشتند؟!

اما خیلی مایلم بدانم با ظاهر شدن عواقب و اثر ناخوشایند خشک شدن زاینده رود که بر زندگی مردم، طبیعت منطقه و زیبایی شهر گذاشته است- که در صورت ادامه وضعیت فعلی به گمانم آیندگان نام و عکس ظاهر روان آن را  فقط در کتاب های جغرافیا مشاهده خواهند کرد- چه توجیهی دارند؟

 به نظرم اگر بی طرفانه و منصفانه به تحلیل موضوع بپردازیم اتفاقا باید به ساکنان خوزستان از جمله مردم اهواز حق داد که این چنین نگران باشند. چون وجود همین نشانه های تلخ از عاقبت زاینده رود است که ذهن مردم خوزستان را کم و بیش خواسته یا ناخواسته به خود مشغول داشته است. آینده ی مبهمی که بعد از زاینده رود در انتظار کارون است! اگر چه احتمالا مسوولان محترم هم دلایل خاص خود را دارند و برای وضعیت اسف باری که برای زاینده رود پیش آمده حتما توضیحی کم و بیش خواهند داشت.

اما این را می دانیم اغلب در جوامع دیگر، مدیران و برنامه ریزان برای ساخت پروژه ی جدید عواقب و عوارض و نیز آثار مضر و مفید کوتاه و بلند مدت پروژه مورد نظر را از تمامی جنبه ها بر مردم و اکو سیستم طبیعی منطقه به طور دقیق و با استفاده از ابزار و نظرهای دقیق کارشناسان خبره و شناخته شده در رشته های مختلف ارزیابی می کنند و پس از بررسی های همه جانبه و کسب اطمینان از صحت و دقت تحقیق ها، برآوردها و محاسب های انجام شده، مقدمات اجرای پروژه را آغاز می کنند. البته اگر در نیمه راه متوجه نکته جدیدی شدند که در محاسبه ها و برآوردهای قبلی شان لحاظ نشده یا نادیده گرفته شده بود حتا اگر ناچار باشند با صرف نظر کردن از هزینه های انجام شده پروژه را به طور موقت تا ارایه راه کار موثر تعطیل و در صورت ضرورت نسبت به تعطیلی دایم  آن اقدام می کنند.

این در حالی است که گاه ازسوی برخی از مسوولان به ویژه در حوزه آب شرب، شاهد اقدام هایی هستیم که از لحاظ ظاهری بیش تر شبیه حل موقتی و سریع مشکل است تا انجام عملیات پایه ای و اساسی برای حل یا رفع نهایی مشکل!

تعجب انگیزتر این که با وجود نمایان شدن ثمرها و عواقب ناخوشایند تجربه یا تجارب قبلی، باز به نوعی تمایل به تکرار راه های رفته هنوز کم و بیش در برخی از مسوولان مشاهده می شود که از آن جمله می توان به تصمیم اخیر درخصوص  برداشت آب ازکارون اشاره کرد.

استان خوزستان علی رغم داشتن آب کافی همواره در عطش رسیدن آب مطلوب برای آشامیدن بخشی از ساکنان ش و آباد کردن بخش قابل توجهی از زمین های کشاورزی اش در انتظار فشردن دست یاری گر بوده است.

در این مورد هرگز قصد انکار زحمت ها و خدمات مدیران  بخش آب و کشاورزی یا دیگر مسوولان استان خوزستان را ندارم بلکه صادقانه اعتقاد دارم کارهای زیربنایی قابل توجهی در استان صورت گرفته است ضمن این که در کنار آن کارهای معطل مانده بر زمین هم متاسفانه کم نداریم.

سیاه یا سفید دیدن محض معایب یا محاسن موجب اشاعه افراط یا تفریط گری مطلق در ذهن ودیدگاه های مان خواهد شد که در این میان محصول نهایی بی توجهی به حد اعتدال، نادیده گرفتن اصل حقیقت و واقعیت است و با پایبندی به همین دیدگاه است که عقده دارم با توجه به حاصلخیز بودن زمین های خوزستان بخش های زیادی از مناطق این استان علی رغم مساعد بودن برای گسترش کشاورزی و تولید بیش تر- که کشور در شرایط کنونی بسیار نیازمند آن است- همچنان به دلیل نرسیدن آب، خشک و لم یزرع باقی مانده است.

 اگر مسوولان بخش آب و کشاورزی استان نیم نگاهی به آن داشتند شاید انتظار برداشت و انتقال آب کارون به زاینده رود از دیدگاه دیگر مسوولان به لحاظ به صرفه نبودن میزان برداشت آب فاقد توجیه اقتصادی و عملیاتی تلقی می شد و اصطلاحا از خیر برداشت بیش از پیش آب کارون می گذشتند.

از سوی دیگر، در تابستان یا تابستان هایی که گذشت چند شهر و روستا ازتوابع خوزستان سال هاست همچنان دچار قطعی مکرر یا مقطعی آب هستند و در این مورد چند تابستان دیگر در انتظار بهبود وضعیت آب باید به سر ببرند تا وضعیت آب شرب شان هم از نظر کمی و هم کیفی به سامان برسد.

رودخانه کارون قرن هاست خروشان و مغرور در محل سکونت خوزستانی ها جاری است؛ درحالی که قطعی مکرر آب در استان ادامه دارد و ساکنان برخی از شهرها و روستاها به ویژه در روزهای گرم تابستان در انتظار آمدن آب- ولو با کیفیت نازل- ساعت ها و بعضا روزها در انتظار بسر می برند؛ اما هم زمان، بخش قابل توجهی از آب کارون به مناطق خارج از استان انتقال داده می شود! این تضاد چه طورقابل توجیه است؟ من هم می خواهم بدانم.  

وقتی قرار است بخش دیگری از آب کارون به خارج از استان انتقال یابد مفهوم اش این است که آن میزان از آب که به خارج از استان هدایت می شود طبق محاسبه های انجام شده مازاد بر مصرف شهروندان خوزستانی تشخیص داده شده، و به عبارت ساده تر خوزستان به این بخش از آب اساسا بی نیاز است! این نکته دقیقا همان موضوعی است که بین مردم خوزستان و مسوولان آب تفاوت دیدگاه ایجاد می کند. 

از یک سو مردم شاهدند که عرض رودخانه کارون- که بخشی از آن دقیقا از مرکز شهر عبور می کند و شهر اهواز را به دو قسمت تقسیم می کند به لحاظ کم شدن آب، مرتب کم تر می شود و از سوی دیگر آگاه می شوند که برنامه هایی در دست اجرا است که بخش دیگری از آب کارون- که در شرایط فعلی زمین های کشاورزی که در پایین دست رودخانه قرار دارد و کشاورزان شدیدا هم برای آبیاری به آن وابسته اند- بازهم قرار است به خارج استان انتقال یابد!

آیا می دانیم هر روز جمعیت خوزستان افزایش پیدا می کند و شهرها و روستاهای ما هم متناسب با بالا رفتن جمعیت توسعه می یابند و طبیعتا تقاضا برای مصرف آب بیش تر می شود؛ در حالی که دسترسی مان به منابع آب شیرین در خوش بینانه ترین حالت همواره ثابت است و فعلا جایگزینی برای آن نداریم؟!

بعد از خشک شدن رودخانه کارون، نوبت کدام استان است که آب را به مسیر رودخانه کارون هدایت کند تا کارون را شاید زندگی دوباره بخشد و به همین ترتیب بعد از آن نوبت کدام استان یا رودخانه فرا می رسد؟!

آگاهی از وضعیت کمبود آب در کشور موضوع دیروز و امروز نبوده که یک باره مسوولان آب را غافلگیر کرده باشد تا بخواهند برای حل سریع مشکل راه کار موقتی یا لحظه ای بیابند.

در این که هم از لحاظ آموزش های  دینی و فرهنگی و هم از لحاظ ملی و میهنی وظیفه داریم به وقت نیاز و در حد توان و امکانات مان یاری گر دیگر هموطنان حتی غیرهموطن باشیم هیچ شک و تردیدی وجود ندارد و همه به آن اعتقاد و تعهد داریم. کما این که موارد بسیاری را می توان مثال زد که تاکنون غیر از این هم نبوده است و در صورت لزوم همه هموطنان از جمله مردم خوزستان یا اصفهان در این باره با میل رغبت و بدون منت پیشقدم بوده اند؛ اما برای حل مشکل با توجه به محدودیت های موجود، فقط تنها راه، انتقال آب یک منطقه به منطقه دیگر است و هیچ گزینه دیگری پیش رو نداریم؟! با علم  به این که آگاهیم  با افزایش جمعیت و گسترش شهرها منطقه ای که آب از آن منتقل می شود در آینده- که خیلی هم دور نیست- صرف نظر از نیاز کنونی خود دیر یا زود به آن مقدار آب یا حتی بیش تر از آن  نیاز خواهد داشت.

به نظرم اگر قرار باشد با بالا رفتن مصرف آب یک منطقه، منطقه دیگری را دچار کمبود آب کنیم نه تنها اصل مشکل همچنان باقی است بلکه آسیب های قابل ملاحظه را هم به ساختار طبیعی، توسعه اجتماعی، توسعه اقتصادی و از همه مهم تربه آرامش روانی مردم و منطقه ناخواسته وارد کرده ایم.

همه مردم ایران از جمله ساکنان خوزستان همانند دیگر مردم دنیا تامین خواسته و انتظارهای شان را به دستان با کفایت مدیران و مسوولانی سپرده اند که با تلاش و ابتکار شبانه روزی شان و با همکاری خود مردم برای شهروندان زندگی توام با آرامش و رفاه- فارغ از هرگونه نگرانی از جمله اضطراب و دغدغه آب را- به ارمغان بیاورند.

در زمانه ای که برخی از کارشناسان حتی پیش بینی کرده اند در ده ها سال آینده جنگ بر سر دستیبابی به منابع آب شیرین میان برخی از کشورها در نقاطی از جهان روی خواهد داد؛ وقت آن رسیده که مسوولان، برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان محترم کشور با در نظر گرفتن تمامی جوانب و به پشتوانه و دلگرمی توانایی دانشمندان و متخصصان مان از جمله اندیشمندان جوان کشورمان-  که با فتح قله ی دانش هسته ای صلح آمیز، دانشمندان و دولت مردان دیگر کشورها را مات و متحیر توانایی های خود ساخته اند- راه کاری بیابند تا با توجه به موقعیت ممتاز جغرافیایی ایران از نظر دسترسی آسان به منابع دریا و آب های آزاد جهان که پایان ناپذیر به نظر می رسد، با کم ترین هزینه آب شور به آب شیرین تبدیل شود و البته وجه مقرون به صرفه بودن آن در اولویت باشد تا به این ترتیب هم کشور را از ذخیره عظیم آب قابل استفاده برای بقای مردم و آبادی بیش تر کشور تا ابد بهره مند شود و هم از لحاظ اقتصادی محصول حیات بخش آب را در کنار دیگر محصولات غیر نفتی روانه بازار مصرف خارج از کشور کنیم.

ضمن این که تا حصول مقصود و دست یابی قطعی به این برتری، همه ما با توجه به شرایط موجود وخاص کشورمان متعهد باشیم با صرفه جویی- که الزاما به معنی مصرف نکردن یا کم مصرف کردن نیست، بلکه به مفهوم دقیق آن درست و به جا مصرف کردن است- مسوولان و زحمت کشان صنعت آب کشور را همه جانبه یاری کنیم.

منبع:
 http://www.khouznews.ir/fa/news/51082

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد