العلوانیة نمط من الموسیقى العربیة، تتمیز بها محافظة خوزستان (منطقة الأهواز) فی إیران. وراج هذا النمط فی دول مجاورة کالعراق والکویت.
تستمد هذه الموسیقى اسمها من مغنیها الأشهر والمتخصص فی هذا الأسلوب، علوان الشُوَیّع، وسجلتها قبل فترة منظمة التراث الثقافی فی إیران ضمن التراث الثقافی والروحی للبلاد، بعد متابعات کثیرة من نشطاء ثقافیین، وهواة هذه الموسیقى وعلى رأسهم الصحافی والناشط الثقافی الأهوازی قاسم منصور آل کثیر، وکان المشرف على ملف هذه الموسیقى فی مراحلها نحو التسجیل الوطنی، إلى جانب الخبیر فی موسیقى القومیات والمناطق الإیرانیة محمود مشهودی.
واستغرقت محاولات هذین الناشطین ما یقارب سنتین، بین إقناع المسؤولین بأن هذه الموسیقى هی من ضمن التراث الأصیل فی البلد کما هی الحال بالنسبة الى کثیر من الأسالیب الموسیقیة لدى القومیات المختلفة فی إیران، ومن أهم رکائز الثقافة الشعبیة فی المنطقة، وبین متابعات صحافیة، وبحوث عن هذا الأسلوب الموسیقی ونشأته، وأهمیته الثقافیة والأنثروبولوجیة.
من یار مهربانم
اما بسی گرانم
پندت نمی دهم من
بر لب رسیده جانم
خنجر ز پشت خورده
در دخمه ها نهانم
دست ممیزی ها
بسته کنون دهانم
از انتقاد بی جا
مُهر است بر زبانم
از بهر چاپ و تکثیر
همیشه درزندگی ازبچگی تاپیری باکلماتی آشنامیشویم وآنها رامی شنوییم بدون انکه انها رابکارببریم یا معنای اصلی آنها رابدانیم وشایدتجربه نکرده باشیم فقط مفهوم سطحی آن رادرک کرده ایم امااگرمعنی ومفهوم آن ها رابدانیم یهترجذاب تروزیباترخواهندبودکلمه ی عشق وعشق ورزیدن یاعاشق شدن درادبیات ما بسیارزیادکاربردداردونوعی قداست همراه داردوهمیشه برزبان مابوده که من عاشق خداهستم.
سعدی شیخ اجل می گوید:سعدی اگرعاشقی کنی وجوانی ....عشق محمد بس است وآل محمد
وهمه ما عشق به پیامبرواهلبیت گرامیش راسردفترعشق ورزیدنمان کرده ایم.امامعنی عشق رادرفرهنگ لغت اینگونه تعبیرکرده اند...
ادامه مطلب ...عبدالعزیز حمادی، شاعرٌ تربع القلوب / عارف شریفی الصرخی
یصف مستواه الشعری بتواضع و یقول : «إننی من أصغر الشعراء الأهوازیین شعرا». ینظر حینا بعد حین الی تراثه و یرفع رأسه قائلا «انا ابن مدینة اشتهر بها ابونواس». کأنه یخاطب من لایعرف الأهواز : «علمت شیئا و غابت عنک اشیاء». إنه عربی دما و لحما و لسانا
واصل الشعر العربی فی منطقة الأهواز ازدهاره المتتالی حیث
شهد فی هذا العصر بعض التطورات والتجدیدات اللافتة فی الفنون والأغراض الشعریة و
فی الأسلوب والمنهج و ذلک علی الرغم من محافظته لتراث الشعر الموروث. فشاء الله أن
یکون “عبدالعزیز الحمادی” هو الذی یعید الروح إلى الشعر العربی الأهوازی، ویلبسه
أثوابًا قشیبة، زاهیة اللون، بدیعة الشکل والصورة، ویسخر قلوب العرب بمشارکته
“مهرجان أمیر الشعراء” فی “ابوظبی”. فهذه المشارکة لیست نهایته بل
تأهله الی المرحلة الثالثة هو الذی قد وصل الشعر العربی الأهوازی بماضیه التلید، و
ذلک بفضل موهبته الفذة وثقافته الواسعة.کأن الشعر العربی الأهوازی، کان یتردد و
ینتظر من یأخذ بیده، ویبعث فیه روحًا جدیدة تخرج البلاد تغریدا و تبث فیه الحرکة
والحیاة، وتعید له الدماء فی الأوصال، فتتورد وجنتاه نضرة وجمالاً بعد أن ظل فترة واهن
البدن، خامل الحرکة، کلیل البصر. لا یقبل “حمادی” أنه وحده فارس الحلبة ونجم بلاده
بل یفضل نفسه فقط بالسبق والریادة فیعتقد أن هناک نفوسا تتعلق بروحه الشعریة
الوثابة، فتملأ الدنیا -إن شاء الله- شعرًا بکوکبة من الشعراء الأهوازیین. و لکن
رغم ما قاله، إنه هو نجم هذه الکوکبة الأهوازیة وأمیرها بلا منازع ، حیث قد شغلنا
وأشجى القلوب بشعره
سأل المخـالف حین انـهکـه العـجب
هل للحـسین مع الروافـض من نسب
لا یـنـقضی ذکـر الحسین بثـغرهم
وعلى امتداد الدهـر یُْوقِـدُ کاللَّـهب
شعری بمناسبت بازگشایی مدارس از فاطمه سادات اشرفی زاده :
کودکی
بوی پاییز و قدم های خزان شور و غوغایی فکند در شهرمان
باز هم درس و کلاس و مدرسه زنگ املا و حساب و هندسه
صبح ها از خواب ناز برخاستن از کژی و بی خیالی کاستن
کودکان با کفش و کیف رنگ رنگ بـا قلم با دفتری خوب و قشنگ
بـا دلی سرشـار از شور و شعف جست و خیزی می کنند از هر طرف
مدرسه دنیای رویاهایشان نمره ی بیست حساب در یادشان
زنگ تفریح و دویدن در حیاط در کنار کودکانی با نشاط
بی خبر از رنج های زندگی شادمان از شور و از بالندگی
این دویدن ، دل تپیدن ، یاد باد مشق شب ، املا نوشتن ، یاد باد
آن معلّم همچو مادر مهربان لحظه ای غافل نشد از درس شان
روزهای امتحان و دلهره مبصری کردن تمامش خاطره
قلب هایی پاک از جنس بلور شعرهایی ناب و لبریز از سرور
دیدن این کودکان بی ریا یادم آرد خاطراتی با صفا
تا که بینم شور و شوق کودکان لحظه ای غافل شوم از این زمان
یادم آید روزگار کودکی آن طراوت در بهار کودکی
یاد باد آن سادگی ها یاد باد آن صفا و سرخوشی ها یاد باد
یاد بادش مدرسه رفتن به ذوق خواندن هر کلمه ای با شور و شوق
درس « بابا آب » من دارم به یاد آن نوا و زیر و بم ها یاد یاد
آن ترنّم های خوب و دلنشین خوانده می شد با نوایی آتشین
تا که چشم بر هم زدیم در زندگی سال ها بگذشت در پژمردگی
کودکی ها دور شد از جمع ما ما هنوز در حسرت آن روزها
کاش می شد تا بگویم اندکی دل شده تنگ از برای کودکی
منبع : روناش
به گزارش خبرنگار مهر، چهل و پنج سال پس از درگذشت سید جلال آل احمد نویسنده و روشنفکر تاثیر گذار ایران در سالهای دهه چهل، روز گذشته محمد حسین دانایی خواهزاده آلاحمد در نشستی که با حضور برخی از اصحاب رسانه در منزل خود برگزار کرد به رونمایی از دستنوشتههای روزانه آلاحمد پرداخت که پس از فوت وی تاکنون مخفی مانده و به رویت کسی نرسیده بوده است.
ماجرای تهیه کپی از دستنوشتههای جلال
هذه امی
امی یا سورة حمد وی کل صلاة
فرض واجب کون بس نـــقراها؛
امــی کعبه وبیها قدســــــــیّة اله؛
انطوف بیها و نلتــــجئ بحماها؛
محمدحسین فرزند آقا سید اسماعیل موسوی معروف به حاج میر آقا خشکنابی در سال 1325 هجری قمری (شهریور ماه 1286 هجری شمسی) در بازارچه میرزا نصرالله تبریزی واقع در چایکنار چشم به جهان گشود. دوره کودکی استاد در آغوش طبیعت و روستا سپری شد که منظومه حیدربابا مولود آن خاطراتست. در سال 1331 هجری قمری پدرش او را برای ادامه
تحصیل به تبریز باز آورد و او را در نزد پدر شروع به فراگیری مقدمات ادبیات عرب نموده و در سال 1332 هجری قمری جهت تحصیل اصول جدید به مدرسه متحده وارد گردید و در همین سال اولین شعر رسمی خود را سرود و سپس به آموختن زبان فرانسه و علوم دینی نیز پرداخته و از فراگیری خوشنویسی نیز دریغ نمیکرد که بعدها کتابت قرآن، ثمره همین تجربه میباشد
. در سیزده سالگی اشعار شهریار با تخلص بهجت در مجله ادب به چاپ میرسید. در بهمن ماه 1299 خورشیدی برای اولین بار به تهران مسافرت کرده، و در سال 1300 توسط لقمان الملک جراح در دارالفنون به تحصیل میپردازد. شهریار در تهران.
ادامه مطلب ...خدا را دیده ای آیا ؟
تو آیا دیده ای وقتی شبی تاریک
میان بودن و نابودن امید فردائی
هراسی می رباید خواب از چشمت
کسی ، خورشید و صبح و نور را
در باور روح تو ، می خواند
و هنگامی که ترسی گنگ می گوید ، رها گردیده ، تنهائی
و شب تاریکی اش را ، بر نگاه خسته می مالد
طلوع روشن نوری به پلکت ، آیه های صبح می خواند