بررسى واژگانى لغت شناسان ، نظم را به معناى آراستگى ، هماهنگى ، پیوستگى ترتیب
زمانى یا عددى یا مکانى ، رشته مروارید، میزان کردن ، قاعده قانون ،... دانسته
اند؛ انضباط نیز در لغت ، به معناى استوار شدن ، نگاه داشتن ، رعایت قوانین
و مقررات و نیز وفاى به نظم است . کلمه هایى مانند صف ، حد و حدود، تدبیر، اقتصاد
و میانه روى و اتقان ، بیان کننده جلوه هاى نظمند. برخى ، درباره انضباط بر آن
رفته اند که انضباط و راهنمایى تمایلات و غرایز فطرى به سوى هدفى ویژه است .
انضباط، قانون زندگى است و از گذر آن ، فعالیت ها و رفتارها در ظابطه اى خاص در مى
آید و هر کس در مى یابد که
ادامه مطلب ...