در روزهای 21 و 22 اسفندماه 1387 جهت سفری علمی به جنوب خوزستان رفته بودم. در مسیر شادگان به ماهشهر مرد عربی که در بین تکه ها ی دمبرگ خرما نشسته بود توجه مرا به خود جلب کرد, بلافاصله متوقف شدیم. در مقابل مرد قطعه چوبی که بالای آن سفیدرنگ است و چاقویی در آن فرو رفته قرار داشت. درست یک سال بعد که به همان آنجا سفر کردم فقط تعداد افراد کنار جاده زیاد شده بودند و این بود که تصمیم گرفتم این نوشته را به روزنامه بدهم.
به مرد کنار جاده سلام دادم و از او پرسیدم این چیست؟ گفت پنیر خرما. گفتم کیلویی چند است؟ گفت 5000 تومان. گفتم می شود توضیح دهید که پنیر خرما چیست؟ گفت این مغز انتهای بالای درخت است. سپس با چاقو قطعه ا ی را برید و به من داد که خوشمزه بود. گفتم اگر انتهای درخت (که در حقیقت محل مریستم هاست) را بردارید که درخت می میرد. گفت بله. ما این کار را برای از بین بردن درخت انجام می دهیم. پرسیدم چرا؟! گفت از آن موقع که سد مارون زده شده است دیگر آب به شادگان نمی آید و نخل های ما در حال خشک شدن است. به عبارتی کشاورزان می خواهند با این کار آخرین برداشت خود را که حدود 5 کیلو پنیر خرماست بگیرند. سوار ماشین شدم و چندی نگذشته بود که شاهد خشک... ادامه مطلب ...در ایالات متحده هیچ پزشکی نمی تواند بدون ارائه یک دلیل پزشکی قابل قبول اقدام به سزارین مادر کند و آنچه به عنوان سزارین اختیاری در ایران رایج است، امری آسیب رسان تلقی می شود
این روزها کافی است نگاهی به زنان
باردار در میان فامیل، دوستان و آشنایان خود بیندازید تا به این نکته پی ببرید که
اغلب آنها برای وضع حمل به سزارین تمایل دارند. همینطور پزشک متخصص شان هم آنها را
به این عمل تشویق می کند.
سزارین که باید در مواردی اضطراری و
در صورت تشخیص پزشک استفاده شود؛ این روزها خود خواسته به وفور در ایران انجام می
شود. افزایش غیرعادی و بی دلیل این عمل در میان مادران ایرانی بدون در نظر گرفتن
عواقب آن، این سوال را به وجود می آورد که مشکل از کجاست و چرا مادران باردار به
این سمت سوق داده شدند.