باوی سلام

باوی سلام

اولین مجله فرهنگی ،اجتماعی شهرستان باوی
باوی سلام

باوی سلام

اولین مجله فرهنگی ،اجتماعی شهرستان باوی

بزن بزن، که داری خوب می زنی!

ما مردم فرهنگ دوست و فرهنگ زایی هستیم. یعنی علاوه بر اینکه به فرهنگ عشق می ورزیم، تمام تلاشمان را هم انجام می دهیم تا هر روز به شیوه ای فرهنگ را بزایانیم! در ادامه چند خبر را با هم مرور می کنیم و همین طوری، چون دلمان می خواهد فرهنگی باشیم، یک ترانه هم می گذاریم تنگش.
خبر اول- روابط عمومی ارشاد: «کسی که خبرنگار و عکاس ایلنا و ایسنا را کتک زد، محافظ نبود، کارمند ارشاد بود»
آن طور که به نظر می آید گویا یکی از همراهان وزیر ارشاد دو خبرنگار را کتک زده. حالا اینکه فرد مذکور محافظ نبوده و کارمند بوده، آیا در اصل ماجرا فرقی می کند؟ البته که می کند. چون ایشان یک کارمند ساده بوده و دماغ شکسته، حالا فکر کنید اگر محافظ واقعی بود چه اتفاقی می افتاد؟ مثلا روی هوا بلند می شد و بعد از یک حرکت چرخشی در هوا، یک نوک پا حواله عکاس بخت برگشته می کرد و او را به شکل یکی از تابلوهای نصب شده روی دیوار درمی آورد! به خبرنگار دیگر هم یک پخ می کرد و او را با سرعت نور فراری می داد. خدا را شکر که فقط کارمند بوده. شما هم بگویید کارمند بوده. کارمند هم که دیگر عذرخواهی نمی خواهد.
ترانه موردنظر: با نگاهت این روزا داری منو چوب می زنی، بزن، بزن که داری خوب می زنی...

خبر دوم- «اکبر عبدی سه نقش اصلی فیلمی به کارگردانی خودش را بازی می کند»
نخند آقاجان. نخند. کجایش خنده دارد. مگر اکبر عبدی چه کم از پیمان معادی دارد؟ (انتخاب پیمان معادی به این دلیل است که هم بازیگر است و هم کارگردان) اکبر عبدی بعد از حضور پر شور در برنامه خندوانه و آن خنده های طبیعی و جذاب و از ته   دلش و تشکر خالصانه اش از رئیس جمهور تصمیم گرفته کارگردانی را هم تجربه کند. اسم فیلمش را هم گذاشته «ننه خاور». او می خواهد راوی زندگی سه پیرزن باشد که خب طبیعتا نقش هر سه این پیرزن ها را مثل همیشه خودش قرار است بازی کند. چه کسی به جز عبدی می تواند به این خوبی پیرزن باشد. دوست دارد. دلش می خواهد. خوب می کنید اکبر آقا! 
ترانه موردنظر: ای بازیگر گریه نکن، ما همه مون مثل همیم....

خبرسوم- «نهنگ عنبر بهتر می فروشد». این خبر از آنجا حائز اهمیت می شود که تعدادی از سینماها و حوزه ها که حالا اسمشان را نمی آوریم که برای شان بد نشود، گفتند دندان لق نهنگ عنبر. بالا بروید، پایین بیایید اکران نمی کنیم که نمی کنیم. نهنگ عنبر اما اکران شد. دیده شد. پسندیده شد. فروشش هم از همه بیشتر شد! پس دهانش را کج کرد طرف آن سینماهای معلوم الحال و گفت دندان لقتان که اکرانم نکردید!
ترانه موردنظر: انقدر به عکسام خیره شو تا دق کنی.... خب به درک

خبر چهارم- «اولین رونمایی مهناز افشار از همسرش». اگر بگوییم این خبر یکی از مهم ترین خبرهای چند وقت اخیر است در حقش اجحاف کرده ایم. مهناز افشار از شروع بازیگری اش خوراک حاشیه و سر و صدا بود. از شباهتش به خواننده ی آتشین گرفته بگیرید تا بازی هایش در فیلم های تجاری. بعد حرکتش به سوی فاخر شدن و بعد هم ازدواج جنجالی اش. آخر سر هم که بچه پر سر و صدایش، هنوز نیامده، همه در موردش حرف می زدند. حالا مهناز خانم شویش را بعد از یک سال رونمایی کرده. که بنده از همین تریبون مراتب تعجب خودم را اعلام می کنم. آخر مهناز... چرا این کار را کردی؟ نمی گویی شوهرت چشم می خورد؟ نمی گویی این همه دختر دم بخت کمین کرده اند؟ نمی گویی برای زندگی مشترک تان خطر دارد که او را رونمایی کردی؟ نمی گویی.....؟
ترانه موردنظر: دسترسی به ترانه فراخوانده شده، امکان پذیر نیست. تلاش مجدد پیگرد قانونی دارد.

خبر پنجم- «ستاره های هالیود این روزها چه می خوانند؟ از خاطرات هیلاری کلینتون تا شازه کوچولو»
بنده از هرگونه دلیل خاصی برای انتخاب این خبر اعلام برائت می کنم، فقط خواستم بگویم که ستارگان هالیودی هم کتاب می خوانند و این می تواند بدین معنا باشد که ما ممکن است نتوانسته باشیم جهان را مدیریت کنیم، اما توانستیم فرهنگ کتاب خواندن را در دنیا گسترش دهیم و سرانه مطالعه غرب را بالا ببریم. به نظرمان وقت آن رسیده بود که این فرهنگ صادر شود.
ترانه موردنظر: من یار مهربانم، دانا و خوش بیانم، گویم سخن فراوان، با آنکه بی زبانم...

مریم آقایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد