سینهای کز معرفـت گنجیـنهی اسرار بود***کـی سزاوار فـشـار آن در و دیــوار بـود
طـور سیـنای تجلّی مشـعـلی از نـور شـد***سیـنهی سینای عـصمت مشتعل ازنار شد
صورتی نیلی شد از سیلی که چون نیل سیاه***روی گیتی زین مصیبت تا قیامت تار شد