باوی سلام

باوی سلام

اولین مجله فرهنگی ،اجتماعی شهرستان باوی
باوی سلام

باوی سلام

اولین مجله فرهنگی ،اجتماعی شهرستان باوی

شناخت جریان ملی گرا

جریان ملی گرایی یا ناسیونالیزم از جریانهایی است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی پدید آمده و همچنان ادامه یافته است و هم به عنوان ( ایدئولوژی ) و هم (جنبش سیاسی ) مطرح بوده است . این جریان ، که از افکار ناسیونالیستی و لیبرال غربی متاثر بوده است ، در قالب تشکیلاتی به نام (جبهه ملی ) و احزاب وابسته پس از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین ، در کشور فعال شده است . ملی گرایان به دلیل اثر پذیری از مکاتب فکری مختلف ، شئون متفاوتی را از خود بروز داده اند . گرایش های لیبرال ؛مارکسیستی و اسلامی ، از جمله این شئون است ؛ اما آنچه روشن است منشأ غربی این جریان است . در همه گرایش های ملی گرایانه ، اصالت با ملیت و کشور است ملی گرایان خود را هواخواه ملت ، دارای تعصب ملی و وطن پرست می خوانند .
ملی گرایی به معنای دوست داشتن وطن و زادگاه ، امری فطری است و قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد ، اما آنچه به عنوان جریان ملی گرایی از آن سخن می گوییم ، پدیده ای جدید است که ریشه در تحولات سیاسی - اجتماعی اروپای غربی دارد . با توجه به این نکته ملی گرایی یا ناسیونالیزم به عنوان یک مکتب از واژه ملت گرفته شده است . ملت را جامعه معینی از مردم دانسته اند که ایدئولوژی ، نهادها و آداب و رسوم مشترکی را شکل داده اند . ناسیونالیزم یا ملی گرا یی نیز آمیزه ای از وطن پرستی و آگاهی برملیت و یا یک حالت روحی است که در آن ، فرد   
عالی ترین حد وفاداری خود را نسبت به ملیت و میهن خویش ابراز می دارد .
ملی گرایی در ایران ، جریانی است که از نظر ایدئولوژیک ریشه در مکتب ناسیونالیزم اروپایی دارد . افکار ملی گرایانه پس از ورود به ایران در قالب جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق تجلی یافت و با کمک جریان اسلامی ، نهضت ملی شدن صنعت نفت علیه استعمار انگلیس را به پیروزی رساند . این جریان بر خلاف جریان اصیل اسلامی بر هویت ایرانی به جای هویت اسلامی پای می فشرد و هدف ملی گرایان در ایران ایجاد یک حکومت ملی در کشور است .
در ایران ناسیو نالیزم ، نخست با گرایش لیبرال در عصر مشروطه به شکل سطحی مطرح شد ، اما در عصر رضا شاه شدت یافت و به بزرگداشت تمدن پیش از اسلام پرداخت و اسلام را با دیده مهاجم نگریست و ارزشهای اسلامی را تحقیر کرد . ناسیونالیستها با تقدیس آداب و مظاهر باستانی و تلاش برای طرد لغات عربی از زبان فارسی و احیای ایرانیت به جای اسلامیت تلاشهای فرهنگی زیادی را با پشتیبانی زورگویی های رضاخان انجام دادند .
ناسیونالیستها با طرد اسلام و پای فشاری بر برتری نژاد آریایی ، کوشیدند به جای اسلام ، غرب را خویشاوند ایرانیان معرفی کنند . نتیجه این عمل ، فراهم شدن بستر سیطره ی غرب و چپاول منابع ملی به ویژه نفت بود که در عصر پهلوی اول و دوم علیه ملت و به نفع غربی ها تحقق یافت .
پس از سقوط رضا شاه و روی کار آمدن محمد رضا ، در شرایط اشغال کشور ، بطور طبیعی افکار ملی گرایی گسترش یافت . همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 ش. جبهه ملی فعالیت خود را گشترش داد . با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت بازرگان ، بسیاری از ملی گرایان به عضویت دولت او در آمدند ، اما بدلیل سیاستهای سازشکارانه در برابر زورگویی های آمریکا و ناتوانی در پاسخگویی به خواست ملت انقلابی ایران ، با استعفای بازرگان از صحنه قدرت ایران خارج شدند . این گروه در سال 1360 ش. علیه لایحه اسلامی قصاص موضع گرفت و نصایح رهبر انقلاب را گوش ندادند . از این رو امام خمینی (ره) جبهه ملی را غیر قانونی و مرتد اعلام کرد و بدین سان ملی گرایان به انزوا رفتند .
مبانی فکری ملی گرایان از پیچیدگی چندانی بر خوردار نیست . اساس تفکر این جریان را یک باور افراطی سامان می دهد و آن اعتقاد به عظمت و بزرگی کشور و شعار آنان زنده باد وطنم است .
ملی گرایان با افتخار به مظاهر ملی ، قهرمانان ، شخصیت های علمی و فرهنگی کشور ، آثار باستانی و مانند آن می نگرند و بر برتری ملت خود بر دیگر ملل اعتقاد دارند ، آنان خود را وطن پرست می شمارند و خاک و زبان ، تاریخ و دیگر تعلقات و ویژگی های ملی را مقدس می خوانند و بر غرور و تعصب ملی پای می فشارند . وطن محوری آنان باعث می گردد تا هر آنچه به کشور و ملت ارتباط دارد ؛ حق به شمار آید و هر آنچه مربوط به بیگانه است باطل محسوب شود .
در ملی گرایی ایرانی ، باستان ستایی به ستایش آداب و رسوم ملی و فرهنگ پیش از اسلام تعلق دارد . این ستایشگری تنها همین دوره را در بر می گیرد و به دوران اسلام نمی رسد و حتی به مظاهر نمدن اسلامی و آداب و رسوم و هنجارهای مبتنی بر آن با نگاه منفی می نگرد . سلسله های قبل از اسلام ، اشکانیان ، هخامنشیان ، ساسانیان و آثار باقیمانده ار آن دوران ، آتشگده ها ، تخت جمشید ، پاسارگاد و مانند آن ، فراوان ستایش می شوند .
در اندیشه ملی گرا تحقیر اقوام و ملل بیگانه و برخوردار از روحیه مقابله جویی و تعصب ضد خارجی یک اصل به شمار می رود . سعی ملی گرایان برای القای این تفکر غلط که اسلام موجب عقب ماندگی ایران است ، از همین اصل فکری سرچشمه می گیرد و شگفت آنکه پان ایرانیست ها ، استعمارگران غربی را دشمن خود نمی دانند .
ملی گرایان در مبانی فکری خود ، اصالت را به ایران و ایرانیت می دهند و با وجود خدمات فراوان اسلام به ایران ، هویت ایرانی را از هویت اسلامی جدا می دانند . اسلام برای آنان اهمیت ندارد و یا از اهمیت درجه چندم بر خوردار است . برخورد آنان با ارزش ها ، هنجارها ، نهادها و تاسیسات اسلامی نیز همین گونه است . بر این اساس نگاه آنان به روحانیت و حوزه های علمیه نگاهی منفی است و به ولایت فقیه معتقد نیستند .
از جمله مبانی دیگر ملی گرایی ، سکولاریزم به معنای جدایی دین از سیاست است . ملی گرایان حضور دین در همه عرصه های سیاست را قبول ندارند و معتقدند دین نباید قلمرو خود را گسترش دهد و همه عرصه های اجتماع و سیاست را فرا گیرد .ملی گرایان به دلیل گرایش غرب گرایانه ، انفکاک کامل قوه سیاسی از قوه روحانی را می خواهند . آنان تحت تاثیر مدرنیسم (مکتب نوگرایی) ، همان اصول و تفکر غرب در باب دین و سیاست را دنبال می کنند. ملی گرایان اصل نظام سلطنت به عنوان رژیم تاریخی حاکم بر ایران را پذیرفته بودند . کسانی که پیش از انقلاب در قالب جبهه ملی گرد هم آمده بودند ، حتی در شزایط نابودی نظام شاهنشاهی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ، نظام شاهنشاهی را نفی نمی کردند . شعار آنها این بود ( شاه باید سلطنت کند نه حکومت ) .
وطن دوستی نه وطن پرستی امری فطری است و نه تنها ناپسند نیست بلکه ستودنی است اما وطن پرستی ، یعنی اصالت دادن به آب و خاک و ملیت تعصب می آورد و مقابله یا دیگر اقوام و ملتها را توجیه می کند که از نظر عقل و شرع ناپسند است و خلاف فطرت انسانی است .
ارزیابی میراث و آثار گذشته یک ملت باید با بررسی عقلانی و پذیرش جنبه های سازنده و انسانی صورت پذیرد . نمی توان هر آنچه را مربوط به گذشته و تمدن باستان است ، پذیرفت و ستود . از آن سو نیز نمی توان به طور کلی همه میراث سنتی را نفی کرد . نمی توان آداب و رسوم خرافی ، بت پرستی و شرک را چون مربوط به گذشته باستانی یک کشور است کاری درست شمرد و در مقابل ، آداب ، ارزشها و هنجارهای منطقی و عقلایی ملل دیگر را نیز نمی توان به کلی مردود دانست .
اصالن دادن به ایرانیت در مقابل اسلامیت ، همانند اصالت بخشیدن به جسم در مقابل روح است . اسلام برای ایران بمنزله روح است ، شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران می نویسد : عکس العمل ایرانیان در برابر اسلام فوق العاده نجیبانه و سپاسگزارانه بوده و از یک نوع توافق طبیعی میان روح اسلام و کالبد ایرانی حکایت می کند اسلام برای ایران و ایرانی در حکم غذای مطبوعی بوده که به حلق گرسنه ای فرو رود یا آب گوارایی که به کام تشنه ای ریخته شود .
اسلام درباره دفاع از وطن بالاترین سخن را دارد و عالی ترین انگیزه ها را برای دفاع پدید می آورد . تاریخ ایران نشان میدهد که نیروهای مذهبی در پرتو تعالیم دین اسلام ، بارها و بارها استقلال ، آزادی ، امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران را در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی حفظ کرده اند ، اما بسیاری از مدعیان ملی گرایی هنگام خطر به کنج عافیت پناع برده و یا چمدانها را بسته و گریخته اند . سرنگونی نظام 2500 ساله شاهنشاهی با فداکاری نیروهای دیندار و با رهبری اسلامس حاصل شد . تمامیت ارضی ایران در دفاع هشت ساله مقابل بعثیها تحت حمایت ابر قدرت ها ، با فداکاری مسلمانان و مومنان مجاهد محفوظ ماند . ملی گرایان نه تنها در جنگ شرکت نکردند ، بلکه با ایجاد شبهات از جمله تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر و سعی در دلسرد کردن مردم ، به نفع دشمن نیز گام برداشتند . بنابراین ملی گرایان در ادعای تعصب ملی داشتن نتوانسته اند ، صداقت خود را ثابت کنند .
احزاب و گروهها ملی گرا در ایران عبارتند از 1- جبهه ملی ایران 2- ملی مدهبی ها 3- ناسیونالیسم قومی
سخن آخر اینکه وطن دوستی جزء ذات اسلام است ، اما وطن پرستی یا ملی گرایی خلاف اسلام است . از نظر اسلام هیچ قومی بر قوم دیگر برتری ندارد مگر در تقوا . قرآن به این مسئله در سوره حجرات ، آیه 13 اشاره دارد . امیدوارم مورد استفاده قرار بگیرد . بحث ادامه دارد ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد