جریان ملی گرایی یا ناسیونالیزم از جریانهایی است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی پدید آمده و همچنان ادامه یافته است و هم به عنوان ( ایدئولوژی ) و هم (جنبش سیاسی ) مطرح بوده است . این جریان ، که از افکار ناسیونالیستی و لیبرال غربی متاثر بوده است ، در قالب تشکیلاتی به نام (جبهه ملی ) و احزاب وابسته پس از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین ، در کشور فعال شده است . ملی گرایان به دلیل اثر پذیری از مکاتب فکری مختلف ، شئون متفاوتی را از خود بروز داده اند . گرایش های لیبرال ؛مارکسیستی و اسلامی ، از جمله این شئون است ؛ اما آنچه روشن است منشأ غربی این جریان است . در همه گرایش های ملی گرایانه ، اصالت با ملیت و کشور است ملی گرایان خود را هواخواه ملت ، دارای تعصب ملی و وطن پرست می خوانند .
ملی گرایی به معنای دوست داشتن وطن و زادگاه ، امری فطری است و قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد ، اما آنچه به عنوان جریان ملی گرایی از آن سخن می گوییم ، پدیده ای جدید است که ریشه در تحولات سیاسی - اجتماعی اروپای غربی دارد . با توجه به این نکته ملی گرایی یا ناسیونالیزم به عنوان یک مکتب از واژه ملت گرفته شده است . ملت را جامعه معینی از مردم دانسته اند که ایدئولوژی ، نهادها و آداب و رسوم مشترکی را شکل داده اند . ناسیونالیزم یا ملی گرا یی نیز آمیزه ای از وطن پرستی و آگاهی برملیت و یا یک حالت روحی است که در آن ، فرد
عالی ترین حد وفاداری خود را نسبت به ملیت و میهن خویش ابراز می دارد .
ملی گرایی در ایران ، جریانی است که از نظر ایدئولوژیک ریشه در مکتب ناسیونالیزم اروپایی دارد . افکار ملی گرایانه پس از ورود به ایران در قالب جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق تجلی یافت و با کمک جریان اسلامی ، نهضت ملی شدن صنعت نفت علیه استعمار انگلیس را به پیروزی رساند . این جریان بر خلاف جریان اصیل اسلامی بر هویت ایرانی به جای هویت اسلامی پای می فشرد و هدف ملی گرایان در ایران ایجاد یک حکومت ملی در کشور است .
در ایران ناسیو نالیزم ، نخست با گرایش لیبرال در عصر مشروطه به شکل سطحی مطرح شد ، اما در عصر رضا شاه شدت یافت و به بزرگداشت تمدن پیش از اسلام پرداخت و اسلام را با دیده مهاجم نگریست و ارزشهای اسلامی را تحقیر کرد . ناسیونالیستها با تقدیس آداب و مظاهر باستانی و تلاش برای طرد لغات عربی از زبان فارسی و احیای ایرانیت به جای اسلامیت تلاشهای فرهنگی زیادی را با پشتیبانی زورگویی های رضاخان انجام دادند .
ناسیونالیستها با طرد اسلام و پای فشاری بر برتری نژاد آریایی ، کوشیدند به جای اسلام ، غرب را خویشاوند ایرانیان معرفی کنند . نتیجه این عمل ، فراهم شدن بستر سیطره ی غرب و چپاول منابع ملی به ویژه نفت بود که در عصر پهلوی اول و دوم علیه ملت و به نفع غربی ها تحقق یافت .
پس از سقوط رضا شاه و روی کار آمدن محمد رضا ، در شرایط اشغال کشور ، بطور طبیعی افکار ملی گرایی گسترش یافت . همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 ش. جبهه ملی فعالیت خود را گشترش داد . با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت بازرگان ، بسیاری از ملی گرایان به عضویت دولت او در آمدند ، اما بدلیل سیاستهای سازشکارانه در برابر زورگویی های آمریکا و ناتوانی در پاسخگویی به خواست ملت انقلابی ایران ، با استعفای بازرگان از صحنه قدرت ایران خارج شدند . این گروه در سال 1360 ش. علیه لایحه اسلامی قصاص موضع گرفت و نصایح رهبر انقلاب را گوش ندادند . از این رو امام خمینی (ره) جبهه ملی را غیر قانونی و مرتد اعلام کرد و بدین سان ملی گرایان به انزوا رفتند .
مبانی فکری ملی گرایان از پیچیدگی چندانی بر خوردار نیست . اساس تفکر این جریان را یک باور افراطی سامان می دهد و آن اعتقاد به عظمت و بزرگی کشور و شعار آنان زنده باد وطنم است .
ملی گرایان با افتخار به مظاهر ملی ، قهرمانان ، شخصیت های علمی و فرهنگی کشور ، آثار باستانی و مانند آن می نگرند و بر برتری ملت خود بر دیگر ملل اعتقاد دارند ، آنان خود را وطن پرست می شمارند و خاک و زبان ، تاریخ و دیگر تعلقات و ویژگی های ملی را مقدس می خوانند و بر غرور و تعصب ملی پای می فشارند . وطن محوری آنان باعث می گردد تا هر آنچه به کشور و ملت ارتباط دارد ؛ حق به شمار آید و هر آنچه مربوط به بیگانه است باطل محسوب شود .
در ملی گرایی ایرانی ، باستان ستایی به ستایش آداب و رسوم ملی و فرهنگ پیش از اسلام تعلق دارد . این ستایشگری تنها همین دوره را در بر می گیرد و به دوران اسلام نمی رسد و حتی به مظاهر نمدن اسلامی و آداب و رسوم و هنجارهای مبتنی بر آن با نگاه منفی می نگرد . سلسله های قبل از اسلام ، اشکانیان ، هخامنشیان ، ساسانیان و آثار باقیمانده ار آن دوران ، آتشگده ها ، تخت جمشید ، پاسارگاد و مانند آن ، فراوان ستایش می شوند .
در اندیشه ملی گرا تحقیر اقوام و ملل بیگانه و برخوردار از روحیه مقابله جویی و تعصب ضد خارجی یک اصل به شمار می رود . سعی ملی گرایان برای القای این تفکر غلط که اسلام موجب عقب ماندگی ایران است ، از همین اصل فکری سرچشمه می گیرد و شگفت آنکه پان ایرانیست ها ، استعمارگران غربی را دشمن خود نمی دانند .
ملی گرایان در مبانی فکری خود ، اصالت را به ایران و ایرانیت می دهند و با وجود خدمات فراوان اسلام به ایران ، هویت ایرانی را از هویت اسلامی جدا می دانند . اسلام برای آنان اهمیت ندارد و یا از اهمیت درجه چندم بر خوردار است . برخورد آنان با ارزش ها ، هنجارها ، نهادها و تاسیسات اسلامی نیز همین گونه است . بر این اساس نگاه آنان به روحانیت و حوزه های علمیه نگاهی منفی است و به ولایت فقیه معتقد نیستند .
از جمله مبانی دیگر ملی گرایی ، سکولاریزم به معنای جدایی دین از سیاست است . ملی گرایان حضور دین در همه عرصه های سیاست را قبول ندارند و معتقدند دین نباید قلمرو خود را گسترش دهد و همه عرصه های اجتماع و سیاست را فرا گیرد .ملی گرایان به دلیل گرایش غرب گرایانه ، انفکاک کامل قوه سیاسی از قوه روحانی را می خواهند . آنان تحت تاثیر مدرنیسم (مکتب نوگرایی) ، همان اصول و تفکر غرب در باب دین و سیاست را دنبال می کنند. ملی گرایان اصل نظام سلطنت به عنوان رژیم تاریخی حاکم بر ایران را پذیرفته بودند . کسانی که پیش از انقلاب در قالب جبهه ملی گرد هم آمده بودند ، حتی در شزایط نابودی نظام شاهنشاهی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ، نظام شاهنشاهی را نفی نمی کردند . شعار آنها این بود ( شاه باید سلطنت کند نه حکومت ) .
وطن دوستی نه وطن پرستی امری فطری است و نه تنها ناپسند نیست بلکه ستودنی است اما وطن پرستی ، یعنی اصالت دادن به آب و خاک و ملیت تعصب می آورد و مقابله یا دیگر اقوام و ملتها را توجیه می کند که از نظر عقل و شرع ناپسند است و خلاف فطرت انسانی است .
ارزیابی میراث و آثار گذشته یک ملت باید با بررسی عقلانی و پذیرش جنبه های سازنده و انسانی صورت پذیرد . نمی توان هر آنچه را مربوط به گذشته و تمدن باستان است ، پذیرفت و ستود . از آن سو نیز نمی توان به طور کلی همه میراث سنتی را نفی کرد . نمی توان آداب و رسوم خرافی ، بت پرستی و شرک را چون مربوط به گذشته باستانی یک کشور است کاری درست شمرد و در مقابل ، آداب ، ارزشها و هنجارهای منطقی و عقلایی ملل دیگر را نیز نمی توان به کلی مردود دانست .
اصالن دادن به ایرانیت در مقابل اسلامیت ، همانند اصالت بخشیدن به جسم در مقابل روح است . اسلام برای ایران بمنزله روح است ، شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران می نویسد : عکس العمل ایرانیان در برابر اسلام فوق العاده نجیبانه و سپاسگزارانه بوده و از یک نوع توافق طبیعی میان روح اسلام و کالبد ایرانی حکایت می کند اسلام برای ایران و ایرانی در حکم غذای مطبوعی بوده که به حلق گرسنه ای فرو رود یا آب گوارایی که به کام تشنه ای ریخته شود .
اسلام درباره دفاع از وطن بالاترین سخن را دارد و عالی ترین انگیزه ها را برای دفاع پدید می آورد . تاریخ ایران نشان میدهد که نیروهای مذهبی در پرتو تعالیم دین اسلام ، بارها و بارها استقلال ، آزادی ، امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران را در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی حفظ کرده اند ، اما بسیاری از مدعیان ملی گرایی هنگام خطر به کنج عافیت پناع برده و یا چمدانها را بسته و گریخته اند . سرنگونی نظام 2500 ساله شاهنشاهی با فداکاری نیروهای دیندار و با رهبری اسلامس حاصل شد . تمامیت ارضی ایران در دفاع هشت ساله مقابل بعثیها تحت حمایت ابر قدرت ها ، با فداکاری مسلمانان و مومنان مجاهد محفوظ ماند . ملی گرایان نه تنها در جنگ شرکت نکردند ، بلکه با ایجاد شبهات از جمله تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر و سعی در دلسرد کردن مردم ، به نفع دشمن نیز گام برداشتند . بنابراین ملی گرایان در ادعای تعصب ملی داشتن نتوانسته اند ، صداقت خود را ثابت کنند .
احزاب و گروهها ملی گرا در ایران عبارتند از 1- جبهه ملی ایران 2- ملی مدهبی ها 3- ناسیونالیسم قومی
سخن آخر اینکه وطن دوستی جزء ذات اسلام است ، اما وطن پرستی یا ملی گرایی خلاف اسلام است . از نظر اسلام هیچ قومی بر قوم دیگر برتری ندارد مگر در تقوا . قرآن به این مسئله در سوره حجرات ، آیه 13 اشاره دارد . امیدوارم مورد استفاده قرار بگیرد . بحث ادامه دارد ...