دکتر حسین فیضالهی وحید
هخامنشیان سلسلهای از اقوام وحشی و بیابانگرد به اصطلاح آریایی بودند که توسط جوانکی دزد و فاسدالاخلاق بنام کوروش در سال 550 ق.م درایران تاسیس و با حمله اسکندر مقدونی و کشته شدن آخرین پادشاه جنایتکار این سلسله بنام داریوش سوم در سال 331 ق.م همچون جرثومههایی از فساد از روی زمین برافتاد و به زباله دانی تاریخ سپرده شد.اعمال و افکار و حرکات و سکنات این جوانک دزد...
در دهههای اخیر مورد تقلید و سرمشق و «ایدئولوژی» رژیمی فاسدتر از رژیم هخامنشی گردید و احمقی از حُمقای تاریخ که «عقیده خودبزرگ بینی» داشت خواست کشور ایران را به «دروازههای تمدن بزرگ» برساند، تمدنی که خطوط اصلی آن از «دروازه غار» و «میدان تیر» و «میدان اعدام» تهران میگذشت و به زندانهای «قزل قلعه» و «قزل حصار» و «قصر» منتهی میشد.«گریمورهای تاریخ شاهنشاهی» از این جوانک دزد و فاسدالاخلاق سعی داشتند چهره «منجی ایران» را ترسیم نمایند غافل از اینکه انوار آفتاب حقیقت از زیر پرده آهنین جهلهای شاهنشاهی نیز گذشته و جهان حقیقت را نور باران کرده و خفاشان شبپرست را مجبور خواهند کرد در مقابل عزم آهنین تاریخ حقیقی این ملت سر خم کرده و بساط شارلاتانی و شاهبازیهای خود را جمع نمایند ولی آنها مزبوحانه میکوشند تا جلو روشنگریهای اصیل تاریخی را با پولهای به غارت برده و با ساختن فیلم چندین میلیون دلاری «کورش کبیر» بگیرند.این فیلم مضحک که امروزه با همکاری چهار فیلمساز سوئدی و با پشتیبانی و ساپورت کامل«رضا پهلوی» - پالانی سابق- تهیه میشود قرار است بغیر از آمریکا در بیشتر شهرهای بزرگ اروپا از طریق تلویزیون پخش شود.(1) و هدف از آن «تحریف تاریخ واقعی ایران» و چهره انسانی دادن به جوانکی دزد و فاسدالاخلاق بدخوی و سگ پروردهای است که مورد افتخار «لایقان» خود میباشد و بر جوانان این آب و خاک است که در مقابل تحریفهای این ورشکستهگان به تقصیر «پهلوی گرا» با نوشتن مقالههای روشنگر از متون صحیح یونانی و اسلامی برآیند تا فاجعه «دروازه تمدن بزرگ» بار دیگر گریبانگیر این مردم نشود و بدبختیها و «آریا بازیهای» عاری از مهری از نو تکرار نگردد.حال با این مقدمه کوتاه در مورد فیلم «کوروش کبیر» - که دهن کجی آشکار به تاریخ واقعی این مردم است – به بررسی سلسله هخامنشی میپردازم تا ریشههای این کج اندیشی نمایان گردد.«کتزیاس» مورخ و طبیب مشهور یونانی که بمدت 17 سال از سال 495-398 قبل از میلاد «پزشک دربار هخامنشی» بود و حدود 23 جلد کتاب در تاریخ ایران و جهان تالیف کرده است چون خود از نزدیک با خاندان فاسد هخامنشی آشنا بود در حقیقت توانسته پرده از روی بعضی از «اسرار مگوهای» این رژیم فاسد برداشته و بویژه در مورد کوروش به اصطلاح کبیر حقایقی را در حد امکان و موقعیت خویش بیان نماید.
«کتزیاس» بر خلاف بعضی از مولفین جیره خوار و مورخین خیانتکار که سعی در اختفای حقایق تاریخی دارند به صراحت در مورد سر سلسله هخامنشی و حیات کثیف دوره جوانی او مینویسد: «کوروش پسر چوپانی بود.... که از شدت احتیاج مجبور گردید راه زنی پیش گیرد»(2)
خطیب مشهور جناب «آیت ا...صادق خلخالی» در کتاب «کوروش دروغین و جنایتکار» به استناد این نوشته کتزیاس که مینویسد : «کوروش در ایام جوانی بکارهای پست اشتغال میورزید و از این جهت مکرر تازیانه [می]خورد»(3) استنباط کرده است که کوروش گاه – گاهی مجبور بود که «لواط بدهد»(4) او کوروش را جزء آن منحرفین اخلاقی میداند که «در تمام عمر خویش همیشه مبتلا به انحراف اخلاقی بوده و از تن دادن بذلتها که لواط هم جزو آنها است مضایقه نداشتهاند»(5)
«کتزیاس» که در مدت هفده سال طبابت در دربار هخامنشی به اسرار درونی این سلسله فاسد از نزدیک آگاهی داشت در مورد رابطه خاندان پادشاهی ماد با خاندان کوروش به صراحت مینویسد که برخلاف شایعه پراکنیهای رژیم هخامنشی که میخواهد خود را از اقوام خاندان پادشاهی ماد قلمداد کرده و کوروش را نوه آستیاک جلوه دهد تا تصاحب پادشاهی ماد را «قانونی» جلوه دهد، کوروش با آستیاک – آخرین پادشاه ماد «هیچگونه قرابتی نداشت و از راه حیله و تزویر بمقام سلطنت رسیده بود»(6)
علاوه بر تاکید بر فاسدالاخلاق بودن کوروش، مورخینی غیر از کتزیاس نیز که قبل از میلاد میزیستند از بخش دیگری از اسرار زندگی کثیف او پرده برداشته و حتی به «سگ پروردگی» کوروش هم اشاره کردهاند.«تروک پومپه» - مورخ اهل گل (فرانسه) – که معاصر اوگوست امپراتور روم بود (31 ق.م – 14 م) و چهل و چهار جلد کتاب در تاریخ علم نوشته است که «ژوستن» یا «یوستی نوس» مورخ رومی آنها را خلاصه کرده در کتاب «تاریخ عمومی، کتاب اول، بند4 » راجع به کودکی کوروش مینویسد که وقتی کوروش را برای به هلاکت رساندن بدست چوپانی سپردند «چوپان، کوروش را در جنگلی گذارد، یک سگ ماده او را شیر میداد و از حیوانات دیگر حفظ میکرد بعد که چوپان دید حیوانی پرستار و پاسبان طفل است حس ترحم بر وی غلبه کرد و بخواهش زنش پسر نوزاد خود را در جنگل گذارد و کوروش را به پسری پذیرفت.»(7)
ماجرای «سگ پروردگی کوروش» علاوه بر منابع یونانی در منابع قدیم اسلامی نیز تایید و تاکید شده منتهی با توجه به بعد فاصله زمانی از هخامنشیان تا اسلام مفسران اسلامی هسته اصلی زندگی او را در آثار خود حفظ کرده ولی در نام او اختلاطی با سایرین پیش آوردند مثلا «ابوبکر عتیق نیشابوری» معروف به «سورآبادی» مفسر بزرگ اسلام در هزار سال پیش در تفسیر خود به مناسبتی از «کیکوروش» (کی کوروش) نامبرده و می نویسد : «گویند بکودکی بد خو بود مادر وی با وی درماند و دایگان درماندند وی را ببردند در بن درختی بنهادند ماده سگی بدان موضع بچه داشت بچگان را شیر میداد...تا آنکه کودک به شیر سگ برآمد نیکو روی و زیرک و ناپاک [شد]«(8)
شاید واژه های «نیکوروی» و «ناپاک» به نوعی افاده کننده استنباط جناب «آیت ا...خلخالی» باشد و بنوعی هم افادهگر همین معنی «کتزیاس» - طبیب دربار هخامنشی – باشد که به صراحت مینویسد : «کوروش در ایام جوانی بکارهای پست اشتغال میورزید و از این جهت مکرر تازیانه [می]خورد»(10) البته احتمال اینکه واژه کنایهدار سورآبادی در رابطه با «نیکوروی» بودن کوروش در ارتباط با واژه «کارهای پست» ذکر شده از سوی کتزیاس باشد بعید نیست.جالب اینکه روایاتی نیز در مورد کوروشی بنام «کوروش سگ دهان» وجود دارد که ارتباط نزدیکی با گفته «ابوبکر عتیق نیشابوری» در مورد «بدخو» بودن «کی کوروش» دارد. این «کوروش سگ دهان»، در واقع اولین حکمران پارسی است که دستور بستن در دانشگاهها و دانشکدهها را صادر کرده و دانشگاه بزرگ حکمت و فلسفه یونان در شهر اوس را بکلی تعطیل کرده از کار انداخته است.البته لازم به یادآوری ایت که هروردوت – پدر تاریخ – نیز نام مادر کوروش را «سپاکو» (اسپاکو) ذکر کرده که معنی «سگ ماده»(10) دارد و نشان میدهد که روایت «سگ پروردگی کوروش» در آثار هردوت نیز بنوعی منعکس بوده است ولی یکی از مترجمین خوش ذوق ایرانی در ترجمه تاریخ هرودوت که بین «وجدان مترجمی» و «وجدان آریاییگری» قرار گرفته است در صفحه 46 ترجمه خود سپاکو را «که به یونانی کینو میباشد زیرا بزبان مادی کلمه سپاکو یعنی سگ ماده»(11) در صفحه 54 ترجمهاش بناگهان «شرم آریاییگری» بر «وجدان مترجمیاش» غلبه کرده و «کینو» را «گرگ« ترجمه میکنند تا بنماید که «گرگ مادهای او (کوروش) را شیر داد»(12) البته این شعبده بازی و «تبدیل سگ به گرگ» فقط در فاصله هشت صفحه انجام میگیرد نه بیشتر!!جالب اینکه یکی از مورخین معاصر بعد از ذکر این سه واقعه مربوط به «سگها» مینویسد : «در واقع یک روایتی در باب سگ شیر دادن کی کوروش و اسپاکوی هرودوت و کوروش سگ دهان روزگارهای بعد وجود داشته که با هم تخلیط شده است و چون صحبت ما از جو و نان جو است به گوشتخواران فعلا نمیپردازیم فقط مقصودم اشاره به نام خانوادگی این سگ زادههاست»(13)
به هر حال آنچه از تعابیر و تفاسیر یونانی و اسلامی برمیآید این است که کوروش به اصطلاح کبیر سگ پرورده با هر دوز و کلکی بود امپراتوری ترکان ماد را از پای درآورد و آستیاک آخرین پادشاه ماد را در تبعید کشت.«کتزیاس»- مورخ و طبیب دربار هخامنشی – در مورد عاقبت کار آستیاک با عنایت به «سگ پروردگی» کوروش مینویسد وقتی که به جستجوی نعش پادشاه ماد در کویری که کوروش دستور داده بود او را در آنجا بکشند برآمدند به واقعهی حیرت آور برخوردند «چیزیکه باعث حیرت شد این بود [که] شیری نعش شاه [ماد] را از درندگان دیگر حفظ کرده بود و وقتیکه فرستادگان سر نعش رسیدند شیر کناره کرده ناپدید گشت نعش شاهرا با احترامات زیاد دفن کردند»(14)
گویا از همان زمان است که ترکان آذربایجان ضربالمثل «ایت سوتو اممیش» (شیر سگ خورده) را بعنوان ناسزا وارد فرهنگ و زبان خود کرده و به افراد پست و فرومایه اطلاق کردهاند.به هر حال همانطوریکه ورود اولین پادشاه هخامنشی به صحنه تاریخ در ارتباط با سگ و سگ پروردگی آغاز گردید از عجایب تاریخ این که پایان این سلسله ننگین نیز در ارتباط با سگ به پایان رسید. بنابه روایتی وقتی داریوش سوم هخامنشی در جنگ با اسکندر مقدونی در میدان جنگ کشته شد و سربازان پارسی پا به فرار گذاشتند و پیدا کردن جسد پادشاه پارس با مشکل بزرگی مواجه شد چون وسعت میدان جنگ از طرفی و تغییر قیافه کشتهشدگان در اثر ضربات کشنده آلات جنگی و متلاشی شدن قیافهها از طرف دیگر شناسایی اجساد را مشکل کرده بود اسکندر برای پیدا کردن جسد داریوش سوم از مغ ها کمک خواست. مغها که وضعیت بلاتکلیف اسرا و مجروحین و مقتولین خاکسپار نشده را دیدند برای سرعت بخشیدن به پیدا کردن جسد پادشاه هخامنشی به اسکندر گفتند چون شالوده خاندان هخامنشی با «شیر سگ» برآمده و «محافظین» این خاندان «سگان» میباشند لذا هر کجا سگی را دیدید که در بالای سر جسدی پرسه میزند بدانید که جسد متعلق به پادشاه هخامنشی است و بدین ترتیب یونانیان بزودی با همان علایم مذکور جسد داریوش سوم هخامنشی را پیدا کرده پیش اسکندر آوردند. در روایت دیگری آمده است :«آخرین فرد سلاله هخامنشی نیز داریوش نامیده میشد : داریوش سوم.در زمان او ایران از اسکندر شکست خورد. در اول ماه اکیم سال 331 [قبل از میلاد] وقتی داریوش سوم شکست خود را از اسکندر مشاهده کرد به تنهایی راه گریز در پیش گرفت. تعقیب بمدت یازده روز ادامه یافت. اسکندر صیح روز یازدهم از دور جسدی مشاهده کرد. در اطراف جسد تنها یک سگ پارس کنان به نگهبانی از آخرین پادشاه پارس مشغول بود و کسی دیگر در اطراف او نبود. این منظره به همان قدر که تاسف آور بود برای امپراتوری ایران نیز فاجعه آمیز بود و عاقبت نکبتبار آن را نشان میداد»(16)
بدین ترتیب یک سلسله که سگ پرورده بودند و تاریخ پر از فجایع جانگداز آنها از بریدن و دریدن و شکنجه و شکستن و فسق و فجور و ظلم و جور بود همچون فیلمی که با «پارس سگی» شروع گردد با زوزه سگی نیز به پایان رسید و از اعمال ننگین آنها سناریویی باقی ماند تا «سگ پرستان شاهپرست» به یاری «توله سگ پهلوی دوم» فیلمی با میلیونها دلار هزینه با نام «کوروش کبیر» بسازند و دهن کجی بیشرمانهای به تاریخ واقعی این مردم شریف بنمایند.جالب اینکه دو سلسله خالص به اصطلاح «آریایی نیز که خود را دنباله «سگ پروردگان» هخامنشی میدانستند یعنی «ساسانی» و «پهلوی» نیز به همان «آخر و عاقبت سگی» دچار شدند و آنها نیز در ارتباط با سگ تاریخ ایران را از لوث وجود خود پاک کردند.«حمزه اصفهانی» در کتاب «تاریخ سنی ملوکالارض و الانبیاء» در مورد فرار یزدگرد سوم آخرین پادشاه سیاه پوست!! ساسانی مینویسد که او «آنچه گوهر و زرینه و سیمینه داشت با پسر و زنان خود و حشم خویش برداشت و چون رفت هزار طباخ(آشپز) و هزار سگبان و هزار یوزبان و هزار بازیار همراه داشت»(17)
نویسنده کتاب «آسیای هفت سنگ» با اظهار تعجب از این «عمل سگی یزدگرد» مینویسد : او رفت و سپاه [ایران] و رستم فرخزاد [(فرمانده سپاه ساسانی در جنگ قادسیه)] و همه ایرانیان را در برابر سپاه عرب، بیپناه و بی استمداد باقی گذاشت من نمیدانم در آن وقت که هواپیما نبود آن همه سگ و سگبان چطور از تیسفون خود را به مرو رساندهاند که سه هزار کیلومتر بیشتر فاصله است»(18)
آخر و عاقبت سلسله پهلوی نیز کمتر از پیشینیان سگیاش نبود. شاه وقتی از پناهندگی به کشورهای مختلف خسته شد و همه کشورها عذرش را خواستند با واسطه «هامیلتون» و به سفارش «کارتر» - رئیس جمهور آمریکا – رئیس جمهور پاناما قبول کرد که شاه به کشور پاناما پناهنده شود. آنها به قدری از عظمت 2500 ساله شاهنشاهی و دیکتاتوری پهلوی در گوش رئیس جمهور پاناما خواندند تا رئیس جمهور پاناما ندیده تحت تاثیر عظمت پادشاه ایران قرار گرفت ولی وقتی شاه را دید به تمسخر در مورد عظمت شاهنشاهی پهلوی به هامیلتون گفته بود «دو هزاروپانصد سال سلطنت [شاهنشاهی] و پنجاه سال سلطنت پهلوی به دوازده نفر آدم و مشتی بار و بندیل و دو سگ منحصر شده » است.(19)
فاعبترو یااوالابصار (عبرت بگیرید ای صاحبان بینش).
پاورقی :
1- آذربایجان گونشی (خورشید آذربایجان) هفته نامه ادبی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی دانشگاه تبریز، سال اول، شماره چهارم، آذر 1382، ص 2
2- ایران باستان یا تاریخ مفصل ایران قدیم، حسن پیرنیا(مشیرالدوله سابق) ، ج اول، چاپ دوم، بیتا، انتشارات ابن سینا و بنگاه دانش، تهران، ص 240
3- همانجا، همان صفحه
4- کوروش دروغین و جنایتکار، صادق خلخالی، بینا، بیجا، 1360، ص 27 عین واژه مرحوم آیتالله خلخالی در کتاب مورد استناد.
5-همانجا، ص 28 عین جمله مرحوم و نقل قول مستقیم از ایشان.6- ایران باستان، ص 240
7- همانجا، ص 262
8- قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری مشهور به سورآبادی متوفی 404 ه.ق ، ترجمه دکتر یحیی مهدوی، انتشارات دانشگاه تهران، 1347، ص 208 و نیز متون تفسیری، دکتر قاسم انصاری،انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ هشتم، دی ماه 1379 ، تهران ، ص 101
9- ایران باستان، ص 240
10- تاریخ هرودوت، ترجمه ع. وحید مازندرانی، با مقدمه عباس اقبال،کتابفروشی محمدعلی علمی، تهران ، شهریور 1324، ص 46
11- همانجا، همان صفحه
12- همانجا ، ص 54
13- نون جو و دروغ گو، باستانی پاریزی، دنیای کتاب، تهران، 1362، ص 103
14- ایران باستان، ص 241
15- زنان فرمانروا در دولتهای اسلامی، خانم پروفسور بحریه اوچوک، ترجمه دکتر محمدتقی امامی،با مقدمه دکتر باستانی پاریزی، انتشارات کوروش، تهران، ص 59
16- ihtilaller ve darbeler tarihi , Çeviren : sabiha bozbağli , istanbul , 1966 , c.1 , s . 19-2017- حمزه اصفهانی ، به نقل از آسیای هفت سنگ، باستانی پاریزی،انتشارات دنیای کتاب،چاپ پنجم، تهران ص 470
18- آسیای هفت سنگ، ص 471
19- بحران، نوشته هامیلتون، ص 250 به نقل از آسیای هفت سنگ ص ۶۸۰
بنام حق
اینجانب نیمی از مطالبت خوانده و زده شده ام که بقیه مطالب را بخوانم.بنده راجب اینکه این شخصیت که اینقدر پیامبر گونه بوده شک داشتم و لذا دنبال مقاله یا سندی بودم که قابل ارایه به عموم باشد.متاسفانه عده ای اونوری افتادن و این شخصیت را پرستش میکنند و عده ای هم مثل شما فقط قصدتان تخریب هست نه بیان حقیقت! ایشان انسان بوده ممکن است کارهای خوب بسیار داشته باشد و مطمعناً انسان معصومی هم نبوده ولی نه در حدی که شما نشان میدهی!
آقا ما کلی مطلب نوشتیم همش یهو پرید دیگه حال ندارم بنویسم....
فقظ لپ مطلب این بود عزیزی که دلسوزانه این مطلبو به انتشار گذاشتی....مطمئنا مطلع هستی که طرفداران این سلسله تو کشورمون کم نیستن و مخالفانشم همینطور...این مطلب تند و تیز مخالفان رو تندتر و موافقان رو جریحتر میکنه و باعث تشویش اذهان میشه....به نظر حقیر اگر شما واقعا به دنبال ازبین بردن این بت دروغین هستین میتونید با انتشار مطالب نرم تر اینکارو بکنید و بدون خونریزی همانند فتح مکه تمامی بتهارو ازبین ببرید!چون قطعا شما هم از پیروان پیامبر رحمت هستید.....به نظر شخصی من هم راجع این مطلب همین بس که بکار بردن لفظ جوانک دزد برای یک شخصیت اون هم از دهان یک دکتر و قشر تحصیلکرده جامعه واقعا بد و ناپسنده و سطح پایین فرهنگی قشر تحصیلکرده رو نشون میده و البته بازهم بعید میدونم از جناب دکتر فیض الهی باشه این مطلب...بهرحال موفق و سربلند باشید
به نام خدا
دکتر؟؟؟ !!!!
تا حا لا نشنیده بودم کسی اسم بچه اش رو دکتر بذازه
به هر حال دکتر؟ شما یک ادم متحجر و پارانویید هستید که نیاز به درمان دارید.
در ضمن کتاب تفسیر المیزان علامه طبا طبایی بخش ذوالقرنین رو هم اگه سواد داری مطالعه کن
به نام خدا
دکتر؟
خیلی
با سلام
به نظر میرسد بیشتر خوانندگان در افکار کتابهای آریامهر فرموده تاریخی غوطه ورند . لطفاً در مورد قبایل تشکیل دهنده دولت ماد که نشان از پروتورک بودن مادهاست بیشتر بنویسید و کلاً مسائل مستند تاریخ قبل از اسلام را در اولویت قرار دهید . با تشکر
علیکم السلام
ان شاءالله در صورتی که به مقاله ی درخور توجه و قابل نشر و مفید برخورد کردیم از انتشار آن دریغ نخواهیم کرد. ضمن اینکه شما خواننده عزیز می توانید مطالب یا مقالات موردنظر خودتان را برای ما به نشانی ایمیل سایت که در سمت راست درج شده بفرستید. در صورتی که مورد پذیرش اعضای سایت قرار گرفت اقدام به نشر آن خواهیم پرداخت.
باتشکر فراوان
با سلام به نظر من ما با هر دین و آیینی وبا هرزبانی که باشیم یک ایرانی هستیم.فلذانقد تاریخ خودمان را بدون در نظر گرفتن زبان ویا دین وآیین وبدون تعصب باید باشد .
هرکس هم هر نظری دارد باید درج شود.حتی انهایی که حاوی کلمات ناشایست باشد .پیامبر در زمان خودش حتی به فحش ها هم گوش داد پس پیامبر گونه برخورد کنیم.
من همون فوق لیسانس تاریخم !
البته منظور از فوق لیسانس کسی بوده که خیلی مطالعه تاریخی داشته !
در اصل دانشجوی داروسازی دانشگاه شهید بهشتی ام
من ارمنی-ایرانیم
اینجوریه دیگه
وقتی مزخرف بگن عصبانی میشم
در ضمن توهین نکرده بودم مثال زده بودم
بهتر بود اون نظر جامع رو ادیت میکردین و میذاشتین باشه
یعنی اون آقای به اصطلاح دکتر انقدر دکتر بوده که نمیدونسته ماد ها ترک نبودن ؟
چطور میشه چهارتا کتاب بی ریشه که معلومه با چه قصدی نوشته شده در مقابل هزاران کتاب قرار داد ؟
این مقاله سرشار از تهمت بود
چون با محمدرضای ملعون که خودشو دنباله رو کوروش میدونست مخالفین با کوروش بدبختم مخالفت میکنین
کلی کتاب عربی هست که توش نوشته پیامبر زن باز بوده و کتابشم معجزه نیست
پس عایا میشه به خاطر این چهار تا کتاب پیامبرو زیر سوال برد ؟
دیگه حال ندارم توضیحی بدم
ولی آقای محترم تا وقتی محتوای چیزی 100% تایید نشده درجش نکن
به قول شما مسلمونا مدیون میشی !
به هر حال شرمندم اگه تو کامنت قبل از نظر شما توهین کردم
شما ریشه حرفمو نفهمیدین به ریش گیر دادین
عمو جان نقد چیه میگی
داری یه طرفه به قاضی میری و اسمشو گذاشتی نقد
به هر حال ممنون
سلام علیکم
ضمن تشکر از اینکه به سایت "باوی سلام" سر می زنید و ما را از نظرات خودتون بهره مند می کنید، چند نکته کوتاه را خدمت شما و خوانندگان می رسانم.
ببینید به همین نوشته ی شما چند ایراد می توان گرفت. 1.اول اینکه مقاله ی آقای فیض اللهی را نمی توان مزخرف نامید. 2.امکان ادیت نظرات خوانندگان وجود ندارد بلکه امکان رد، پذیرفتن و یا جواب دادن وجود دارد و به همین دلیل من آن را حذف کردم چون با عصبانیت نوشته شده بود و حاوی کلماتی بود که شایسته ی درج نبودند. 3. من، شما و هرکس دیگه نمی توانیم کتابی که قبول نداریم را "بی ریشه" خطاب کنیم بلکه فقط این اجازه را داریم که آن ها را به صلابه نقد بکشانیم.4. آیا نه عایا!!
با تشکر فراوان
جهت اطلاع دوستان عزیز شما را به نظر امام خامنه ای در مورد تاریخ هخامنشیان و کوروش که در سفر به همدان در سال 83 داشتند معطوف می دارم انشاءالله مورد استفاده قرار گیرد . متن نظر : البته من افتخار نمی کنم که این جا (همدان ) پایتخت مادها با پایتخت تابستانی هخامنشیان بوده است . تواریخی که هم آقای استاندار همدان شرح مفصلی از آنها گفتند ، همه اش محل بحث است ؛چیزهای مسلمی نیست . معلوم نیست دولت ماد در آن وقت تنها دولت متمرکز ایران بوده ؛اینها بین دانشمندان و متخصصان این کار محل اختلاف است . در همان دوره ماد ، به گمان زیاد ما چندین حکومت مقتدر در سرتاسر ایران داشتیم . البته فرنگی ها اصرار داشتند هخامنشی ها را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اول تاریخ بدانند ؛ حتی مادها را از خاطر برده اند . کار مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی صادقانه نبوده ، لیکن حفاری ها و شناختها و نشانه ها ی گوناگون تمدنی به ما نشان می دهد که در سر تا سر ایران کنونی ما تمدنهای بسیار قدیمی - که بعضی شاید از تمدن مصر هم قدیمی تر باشد ، وجود دارد . آنچه مسلم است ، این است که این جا سه هزار سال زنده بوده است . سه هزار سال مشغول ساختن و تولید تمدن و علم و رندگی بوده است ؛ این خیلی مهم است . این گذشته تاریخی بچه دردی می خورد ؟ اگر این گدشته را بعنوان یک شجره نامه فقط در جیبمان بگذاریم و به آن افتخار کنیم مثل بعضی ها که از سیادت فقط شال سبزی به کمرشان ببندند یا شجره نامه یی در جیبشان بگذارند و آن را وسیله ی ارتزاق قرار دهند .
آقای فوق لیسانس تاریخ به نظر نمیاد تحصیل کرده باشید .الفاظی که بکار بردید مناسب شما نبودند.
مسولین سایت هرنظری را تایید نکنید لطفا
سلام علیکم
اگر منظورتان از آقای فوق لیسانس "سعیدسعیدی" هستند که مقاله توسط ایشان در سایت درج شده، باید به عرضتان برسانم که ایشان فقط این مقاله را تهیه کرده اند و نویسنده ی مقاله "دکتر" حسین فیض اللهی وحید هستند.مسولیت الفاظی که به در مقاله به کار برده شده اند نیز با ایشان است و نه با آقای فوق لیسانس!
با تشکر از شما
پیـــــــــــــــــــــــــــــــــــامبررررررررررر؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کی گفته؟مدرک ؟منبع؟
منظورتان از را واضح یادداشت کنید؟ ما هم توش موندیم والله!
به نظرم نباید به فرمانروایان گذشته توهین کرد چون آنها متعلق به گذشته اند وما اطلاع دقیقی از آنها نداریم همچنین آنها مورد احترام قومشان بودندبه خصوص کورش .
شنیدم اون در حد یک پیامبر بوده وبعضی ها اون را پیامبر می دونند
این توهین نیست بلکه نقد یک شخصیت تاریخی است که تا حد پیامبر بالا برده شده است. کسانی که فکر می کنند وی یک پیامبر یا در حد پیامبر بوده در اشتباه می باشند. وی بتی از بابل آورد و ان را خدای خود می نامید. یک بت پرست نمی تواند یکتاپرست باشد.